چکیده:
نویسنده در این مقاله، با مرور کتابهای شهید مطهری، آرا و دیدگاههای این اندیشمند بزرگ را در باب مبانی تفسیر استخراج نموده و به تناسب موضوع به توضیحات لازم پرداخته است. از جمله مبانی تفسیری که نویسندهی مقاله در آثار شهید مطهری بدان دست یافته است عبارت است از : کلام خدا بودن قرآن، تفسیر پذیری قرآن، رسیدن به مراد الهی در تفسیر، زبان فطرت، اتجاه پذیری تفسیر ، حجیت ظهور آیات، تنوع پذیری تفسیر و تاویل برداری قرآن.
خلاصه ماشینی:
"از جمله مبانی تفسیری که نویسندة مقاله در آثـار شـهید مطهری بدان دست یافته است عبارت اسـت از: کـلام خـدا بـودن قـرآن، تفسـیرپذیری قرآن، رسیدن به مراد الهی در تفسیر، زبان فطرت، اتجاهپـذیری تفسـیر، حجیـت ظهـور آیات، تنوعپذیری تفسیر و تأویل برداری قرآن.
دربارة زبان گویشی ، بـا یـک نگـاه بـه قـرآن کـریم معلـوم می شود که عربی است و خود قرآن نیز بدان تصریح کرده و فرمـوده اسـت : «و إنـه لتنزیـل رب العالمین نزل به الروح الأمین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربـی مبـین » (شـعراء: ١٩٢-١٩٥).
شیخ طوسی پس از بیان این جملـة معروف «أن تفسیر القرآن لا یجوز إلا بالأثر الصـحیح و الـنص الصـریح »، مـی نویسـد: امکـان ندارد خداوند تناقض گویی کند در یکجا بفرماید: «إنا جعلناه قرآنـا عربیـا» (زخـرف: ٣) و قرآن را به عنوان عربی معرفی کند و نیز بفرماید: «نزلنا علیک الکتـاب تبیانـا لکـل شـی ء» (نحل : ٨٩) و در عین حال [از زبان ائمه بفرماید] هیچ از ظاهر قرآن نمی توان فهمید.
از سخن شهید مطهری بر می آید که این بیان دوم را بهتر می پسندد، زیـرا مـی گویـد آخر آیه که می فرماید: «یهدی الله لنوره من یشاء»، معلوم است که سـخن از نـوری اسـت که خدا به وسیلة آن مردم را هدایت می کند."