چکیده:
بشر از روی فطرت و طبیعت خویش، برای زندگی دنیویش اهدافی را تعیین و به سوی آنها حرکت می کند. قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت بشریت، پس از ترسیم اهداف دنیوی و اخروی انسان، به بیان لوازم رسیدن به این اهداف پرداخته است. از جمله بایسته هایی که رسیدن به اهداف را میسر می سازد، شناخت کامل موانع است؛ شناختی که با دانستن چگونگی رفع و دفع آن همراه باشد.قرآن بر لزوم شناخت این موانع تاکید نموده و راه های مبارزه با آن را نیز در آیات فراوانی مطرح کرده است. در منطق قرآن، تحجر و تعصب، تکروی و استبداد، افراط و تفریط و ظاهرنگری و خرافه پرستی از جمله مهم ترین موانع پیشرفت به شمار می آید. این کتاب آسمانی به نقش عوامل معنوی در پیشرفت، اشاره و موانع غیر مادی همچون گناه، کفران نعمت و اعراض از یاد خداوند را متذکر شده است. خداوند با بیان برخی سختی ها و مشکلات در مسیر پیشرفت، به نقش منفی اختلافات حزبی، تهاجم دشمنان و تضاد بین سخن و عمل مسئولان در پیشرفت اشاره می کند. قرآن با نقد الگوهای منفی، نقش مخرب آنها در پیشرفت را هشدار می دهد و از ناامیدی و یاس پس از برخورد با مشکلات و شکست، برحذر می دارد.
خلاصه ماشینی:
قرآن کریم برای نشان دادن مسیر هدایت ، تنها به بیان هدف و ابزار مـورد نیـاز در ایـن مسیر اکتفا نکرده ، بلکه موانع موجود در این مسیر را نیز متذکر شده و راهکار دفع آنها را نیـز تبیین نموده است .
قرآن با بیان این مسئله که ترک دستورات الهی مانعی جدی در مسیر پیشرفت است ، بـه / عمومیت این مسئله برای تمام ادیان تصریح میکند و میفرماید: ) / ( (مائده / ٦٦)؛ «و اگر (بر فرض ) آنان ، تورات و انجیل و آنچه را که از جانب پروردگارشان بر آنان فرود آمده ، به پا میداشتند، حتما از بالای (سر)شان (نعمت های آسـمانی) و از زیـر پاهایشـان (نعمـت هـای زمینی روزی) میخوردند».
قرآن کریم نیز بر این حکم عقلی در آیات متعددی تأکید کـرده اسـت و تقلیـد و پیـروی / بدون اندیشه را مانع بزرگی در مسیر پیشرفت میدانـد: ) / ( (زخرف / ٢٣)؛ «و همچنین پیش از تو در هـیچ آبـادی (پیـامبر) هشـدارگری نفرسـتادیم مگـر اینکـه سردمداران ثروتمندش گفتند: در حقیقت ما نیاکانمان را بر آیینی یافتیم و مسلما ما به دنبـال آنان پیرویم » از نگاه قرآن یکی از موانعی که باعث پذیرش اسلام و به تبع رشد و کمـال یـافتن افـراد جوامع شده ، تقلید بیمورد از نیاکان و گذشتگان است ؛ تقلیدی که اندیشه را تعطیل کرده ، بـه نوعی سرسپردگی بی مورد منجـر شـده اسـت ، امـا تقلیـدی کـه در اسـلام دسـتور رسـیده ، سرسپردن نیست ، چشم باز کردن و چشم بازداشتن است ؛ چه تقلید اگر شکل سرسپردن پیـدا کرد، مفاسد بسیاری پیدا میکند.