چکیده:
کِندی نخستین محصول مهمّ دوران گذار از کلام به فلسفه بود که با اتّکا به آثار مکتب ارسطویی تلاش کرد جهانشناسی قابل دفاعی در برابر اندیشههای وارداتی به عالَم اسلام عرضه کند. او فلسفهی اولی را اشرف علوم بهشمار میآورد و علوم مبتنی بر برهان را مفید یقین میدانست.کِندیبا بهرهگیری از مفهوم «ابداع» در تبیین آغاز آفرینش، به نظریّهی خلق از عدم، تناهی حرکت، متناهی بودن زمان و مکان و در نتیجه، حدوث عالَم و ماسوی الله اعتقاد داشت. به باور وی، دو نوع حرکت انتقالی وجود داشت: دَوَرانی و مستقیم؛ او حرکت افلاک را از نوع اوّل و حرکت عناصر اربعه را از نوع دوّم میدانست. نظریّهی عناصر چهارگانه در منظومهی فکری کِندی، بهویژه در میان علوم طبیعی، از جایگاه خاصی برخوردار بود.این نظریّه نهتنها در علوم طبیعیاز محوریّت خاصّی برخوردار بود، بلکه کِندی حتّی سعی کرد آن را به علوم تعلیمی هم تسرّی دهد و میان این عناصر و موسیقی هم ارتباط برقرار کند. او همین محوریّت عناصر و ویژگیهای آنها را در نورشناسی هم حفظ کرد و وجود عنصر غیرشفّاف و کدر خاک را موجب وجود رنگهای مختلف در عالَم طبیعت دانست. او تمایل عناصر از خاک و آب گرفته تا جرم اقصی را به کره (کاملترین شکل) میدانست و جهان را کرویشکل تصوّر میکرد که کرهی زمین در وسط آن جای داشت، فلک ثوابت در این کیهانشناسی آخرین افلاک بود و ورای آن هیچ چیز وجود نداشت.
خلاصه ماشینی:
عبدالرحمن بدوی ، موسوعة الفلسفة ، ج٢، ذیل «الکنـدی »، ص٢٩٧؛ جـورج طرابیشی ، معجم الفلاسفة ، ذیـل «الکنـدی »، ص٥٢٨؛ فاطمـة اسـماعیل ، مـنهج البحـث عنـد الکندی ، ص١٢ [پاورقی ]؛کارل بروکلمـان ، تـاریخ الأدب العربـی ، الإشـراف علـی الترجمـة : محمود فهمی حجازی ، القسم ٢، الباب ١٢، ص٥٢٣؛"Al-Kindi" ,EI٢؛ ١١ با وجود فیلسوف شمردن کندی ، لازم به ذکر است که هنوز رویکردهای کلامی در رسـائل فلسفی وی ، به ویژه در دفاع از توحید و حقانیت دین اسلام به وضوح مشهود است ؛ به عنوان نمونه نک .
١٢ حتی آلفرد گیوم در تعبیری افراط گونه تلویحا اشاره دارد که فلسفه در میان عرب با کنـدی شروع و به خود وی نیز خـتم شـد: جـورج طرابیشـی ، معجـم الفلاسـفة ، ذیـل «الکنـدی »، ص٥٢٨؛ برخی او را نه تنها نخستین بلکه تنها فیلسوف بزرگ عرب دانسته اند: David Deming, Science and technology in world history, volume 2, vol.
ابویوسف یعقوب بن اسحاق الکندی ، رسائل الکندی الفلسفیة ، ج١، صـص ١٨٦-١٩٦، ٢٠٢-٢٠٣؛ او در قول به حدوث عالم در کتاب التوحید خود متأثر از نظام افلاطـونی بـود و در این باره با نظام ارسطویی مخالف بود: ابن صاعد الأندلسی ، طبقات الأمم ، التحقیق : لـویس شیخو، ص٥٢؛ ابن ندیم در ضمن کتب فلسفی و فلکیات کندی از سه رسـاله ی وی در ایـن باره نام برده است که حداقل یکی از آنها به نظر تکراری است : ابن الندیم ، الفهرست ، التحقیق : جوستاف فلوجل ، صـص ٢٥٦، ٢٥٨.