چکیده:
در تدبر و بررسی آیات قرآن مجید به دو واژه هدایت و ضلالت می رسیم که به خداوند متعال نسبت داده شده اند؛ از همین رو، دیدگاه های متفاوتی درمیان دانشمندان مسلمان به وجود آمده است. مقاله پیش رو به بررسی مبنای هدایت و ضلالت از دیدگاه سید مرتضی علم الهدی (ره) از متفکران برجسته امامیه و فخر رازی از دانشمندان اهل تسنن می پردازد. بررسی این مبنا از این جهت که این دو اندیشمند در تفسیر و کلام اسلامی صاحب نظر هستند، حائز اهمیت است. این دو اندیشمند در مبنای هدایت و ضلالت، که در نظر هر دو توحید افعالی است، معنایی ارائه می دهند که حاکی از تفاوت نظرشان است. در این پژوهش که با روش توصیف و تحلیل محتوا به بررسی دلایل دیدگاه این دو اندیشمند پرداخته ایم، مقبولیت دیدگاه سید مرتضی به دلایلی چند محرز شد، زیرا در دیدگاه وی، مجموع اسباب و مسببات عالم وابسته به اراده خداوند است؛ مؤثر اصلی خداوند است و امور دیگرتاثیرگذاری تبعی دارند. تأثیرات تبعی با توحید افعالی هماهنگ است. هدایت و ضلالتی هم که به خدا نسبت داده می شود، مکمل راهی است که انسانها از روی اراده و اختیار انتخاب کردهاند. علاوه بر اشکالات نقلی و عقلی که به فخر رازی وارد است، می توان گفت که از این جهت نیز که برخی از آیات قرآن را بدون ارتباط با آیات دیگر ملاحظه کرده و به معنای هدایت و ضلالت اجباری حمل کرده، مرتکب غفلتی آشکار شده است.
Reviewing and reflecting on the Quranic verses bring us to the terms hidayah (guidance) and zilalah (astray) which have been attributed to God the Almighty and have led to different views among Muslim scholars. The present paper reviews the foundation of guidance and astray، as viewed and depicted by Seyyed Murteza 'Alam al-Huda، a renowned Twelver Shiite scholar and thinker، and Fakhr al-Din Razi، a famous Sunni scholar. The review is of great importance because they are pundits in Islamic commentary and theology. They have provided some meanings for these two terms indicating their different views، though both think they are instances of unity of Divine acts. Using a descriptive and content-analysis method، the paper examines the arguments provided by these thinkers and proves that Seyyed Murteza's view is acceptable for some reasons، because he views all the causes and effects of the world dependent on the Divine will، such that the ultimate effect is none but that of God، with all other causes just functions of His will. These functional effects are all harmonious with the unity of Divine acts. It follows that the "guidance" and "astray" attributed to God are complementary to the ways people have volitionally taken up. In addition to rational and traditional problems of Fakhr Razi's view، it can be said that he has made a grave mistake because he has failed to consider Quranic verses as a system، i.e.، interconnected with one another، hence he viewed" guidance" and "astray" as a phenomenon imposed on mankind.
خلاصه ماشینی:
بررسي مبناي هدايت و ضلالت از ديدگاه سيد مرتضي علم الهدي (ره ) و فخر رازي 1 سيد احمدرضا شاهرخي 2 تقي ايزدجو چکيده در تدبر و بررسي آيات قرآن مجيد به دو واژه "هدايت " و "ضلالت " بر مي خوريم که به خداوند متعـال نسـبت داده شده اند؛ در اين زمينه ، ديدگاه هاي متفاوتي درميان دانشمندان مسلمان به وجود آمده است .
١١٠ بررسي مبناي هدايت و ضلالت از ديدگاه سيد مرتضي علم الهدي (ره ) و فخر رازي فخر رازي به اضلال کيفري خداوند اعتقاد دارد و درباره معناي آيه شريفه «و ما يضل بـه إلا الفاسقين » (بقره / ٢۶) مي نويسد: «يضلهم من کراماته و يمـنعهم عـن الفـوز بثوابـه » خداونـد آنها را از کرامت خود دور مي کند و از رسيدن به ثواب و پاداش باز مـي دارد (همـان ،١۴٢٢ ق: .
١١٣ دوفصل نامة دانشگاه قم : سال دوم شماره اول ـ بهار و تابستان ١٣٩٥، شماره پياپي ٣ فخر رازي يکي از انواع هدايت را خلق هدايت در انسان توسط خداوند قرار مي دهد؛ بـه اين معنـا کـه خداونـد در هرکسـي بخواهـد هـدايت را خلـق مـي کنـد (فخـر رازي ، ١۴٢٢ ق: ٣٧٣/٢-٣٧٢).
به اين ترتيب هـيچ وجـودي غيـر از خـدا در عـالم تأثيري ندارد و همه امور به طور مستقيم مستند به خداوند است ١١۴ بررسي مبناي هدايت و ضلالت از ديدگاه سيد مرتضي علم الهدي (ره ) و فخر رازي دو استدلال فخر الدين رازي در نفي تأثير انسان بر افعال خود فخر رازي با ارائه دو استدلال ، تأثير انسان را در ايجاد و عدم افعال خود نفي مي کند.