خلاصه ماشینی:
"اما نکتهء مهم و اساسی در فرایند این گفتوگوها و تبادلات فرهنگی که شاید بتوان گفت بدان کمتر توجه شده و میشود،ابعاد آسیبشناختی، مخصوصا آسیبشناسی روانی برخورد و تغییرات فرهنگی است که اگر بدان توجهی اساسی نشود و به موازات طرحهای نزدیکی فرهنگها بدان پرداخته نگردد،در دهههای بعدی شاهد بسیاری معضلات و آسیبهای جدید برای این انسان امیدوار به آینده خواهیم بود.
یعنی فرد به زحمت میتواند خود را با تغییرات تازه همراه کند و این ناسازگاری،علت بسیاری از ناراحتیهای عصبی -اجتماعی معاصر است(ستوده،1376،ص 50) با نزدیک شدن فرهنگها به یکدیگر، با نزدیک شدن فرهنگها به یکدیگر، تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر نیز افزایش مییابد و به همان نسبت موضوعات سازگاری و انطباق نیز بیشتر میگردد.
از سوی دیگر،با عنایت به این که در مسئلهء فرهنگپذیری احساس بیگانگی و تنهایی و احساس نیاز برای بازگشت به اصل خویش و فرهنگ و جامعه و کشور و خانوادهء خود مطرح است،یکی دیگر از اختلالات روانی نیز موضوعیت پیدا میکند(یعنی اختلال نوستالژیا.
دو پدیدهء بیاعتمادی و از خود بیگانگی به عنوان پیامدهای روانی- اجتماعی تغییرات فرهنگی و ارتباط این دو پدیده با یکی دیگر از معضلات امروزهء جوامع انسانی، مخصوصا جوامع در حال گذار، مشکل شکاف بین نسلهاست.
از طرفی در جریان تغییر فرهنگی،به دلیل این که حضور و ظهور یک فرهنگ یا عناصری از یک فرهنگ حداقل برای مدتی-با محیط جدید همخوانی ندارد و به دلیل عدم هموانی بین پایگاههای اجتماعی افراد ایجاد ناهمگونی و عدم تناسب میکند، در نتیجه اعضای جامعه در دستیابی به اهداف خود دچار سر درگمی و مشکل خواهند شد،مخصوصا به دلیل تعارضهایی که در اثر تداخل فرنگی ایجاد میشود."