چکیده:
یکی از موضوعات روابط بین الملل که oهن پژوهش گران این حوزه را به خود مشول کـرده ، ـیه فلسطین و مسائل مربو به آن است . بیش از دو دهه از مدیریت تشـکیلات خـودگردان بـر اراضـی فلسطینی میگذرد ولی به نظر میرسد این مدیریت ، چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی، بـه دلیـل مشکلات عدیده مردم و تشکیلات خودگردان ، ناکارآمد بوده است . این مقاله به دنبال یافتن پاسj این سوال است که عوامل ناکارآمدی تشکیلات خودگردان چه میباشد؟ در پاسj میتوان گفت تشکیلات خودگردان به دلیل نهادینه نکردن گفتمان همسو با ارزش های اصیل مردم فلسـطین همdـون گفتمـان مقاومت ، در هویت نظام سیاسی با چالش جدی روبروست . یکی دیگر از عوامل ناکارآمدی تشکیلات خودگردان را باید در ساختار معیوب نظام سیاسی آن جستجو کرد. از سـوی دیگـر، فقـدان رهبـری تحول آفرین که درت ایجاد تحول در عرصه سیاسی، فرهنگی و اتادی فلسطین را داشته باشد نیز در این ناکارآمدی مو]ر بوده است . در بعد سیاست خارجی نیز اتخاo سیاست نامتناسب بـا اهـداف ملـی فلسطین و ضعف در دشمن شناسی و متحد شناسی، نقش زیادی در این ناکارآمدی داشته است . با توجه به ناکارآمدی تشکیلات خودگردان فلسطین در سیاست داخلی و خارجی، این تشکیلات نیازمند اصلاe و تییرات اساسی در روند فعلی و مدیریت نظام سیاسی میباشد.
خلاصه ماشینی:
"عدم تفوق مدیریت نظام سیاسی بـرای اعمـال سـلطه از آنجا ناشی میشود که با جامعه یا گروه ها و افراد قدرتمند که از موانع نفوذناپذیری برخـوردار اسـت ، روبرو است یا به عبارت دیگر، بازیگران داخلـی در قالـب رهبـران دینـی، روسـای اقـوام و طوایـف ، سندیکاها، الیگارشیها و نخبگان محلی سنتی، از طریق سـازمان ها، پیـروان و نهادهـای اجتمـاعی تحت رهبری خود، در برابر خواست دولت ، مقاومت میکننـد و در حقیقـت ، دولـت بـا یـک جامعـه شبکه ای قدرتمند روبروست .
یکی از عوامل ناکارآمدی تشکیلات خودگردان ، ریشه در سیاسـت خـارجی نـامتوازن آن دارد به طوریکه اسراییل به عنوان اصلیترین دشمن و اشغال کننده سرزمین فلسـطین و متحـدان غربـی آن ، از نظر سیاست خارجی تشکیلات خودگردان به عنوان طرف گفتگو واقع شده اند، در حالیکـه بـا محور مقاومت همچون سوریه و گروه های مقـاومتی همچـون حـزب اٰلله و حمـاس کـه بـه آرمـان فلسطین وفادار است به دشمنی میپردازد و همین عدم دشمن شناسـی و متحـد شناسـی منجـر بـه ناکارآمدی بیشتر نظام سیاسی در فلسطین شده است ."