خلاصه ماشینی:
"ایشان این نکته را نیز مورد توجه قرارداده که، اگرچه قدما نقل روایت ضعیف و مرسل را از سوی صاحب کتاب، نقصی بزرگ برای کتاب و نشانه عدم اعتماد به مؤلف آن میدانستهاند، لیکن چنانچه نقل روایت ضعیف و مرسل بعد از نقل حدیثی صحیح، هم مضمون با روایت ضعیف و برای تأیید بوده باشد، و یا روایت مرسل از مرسلات کسانی باشد که اصحاب بر حجیت مرسلات آنان اجماع کردهاند، و نیز اگر مضمون حدیث ضعیف و مرسل متواتر بین اصحاب باشد، در این صورت آن را نقص و ضعفی برای کتاب و مؤلف آن محسوب نکرده و کتاب از اعتبار کتاب را مخدوش نمیدانستهاند؛ اما چون متأخران از شیوه آنها غافل شدهاند، اینگونه احادیث ضعیف و مرسل را فاقد اعتبار و حجیت دانسته و به رد آنها پرداختهاند و توجهی هم به حکم برخی (مانند مرحوم صدوق) به صحت روایات کتابشان نکردهاند.
علو حال، سبب جرح اکثر مجروحان مرحوم مجلسی بعد از نقل خبری که راوی آن جابر بن یزید جعفی است، فرمودهاند که پس از تتبع، این مطلب برای ما آشکار شد که جابر فردی ثقه، جلیل و از اصحاب اسرار ائمه(ع) و خواص آن بزرگواران بوده است، و اهل سنت - چنانکه از مقدمه صحیح مسلم ظاهر است - وی را به همین خاطر، تضعیف کردهاند و برخی از امامیه نیز از آنان پیروی کردهاند ؛ زیرا احادیث وی بر جلالت ائمه(ع) دلالت دارد و چون قدح وی به خاطر جلالتش ممکن نبوده، راویان از وی را قدح کردهاند، و هنگامی که تو در احادیث جابر تأمل کنی، برایت آشکار میشود که قدحی متوجه آنان نیست ؛ بلکه قدح به اعتبار عدم شناخت کامل ائمه(ع) متوجه خود جارح است."