چکیده:
تداخل زبانی یا به عبارتی، آمیختگی دو زبان از ویژگیهای متمایز ارتبـاط زبـان فارسی با زبان عربی است . ورود اسلام به ایران ، نوع عمیقی از ارتبـاط بـین دو زبـان فارسی و عربی را ایجاد نمود؛ ارتباطی که منجر به تاثیرگذاری بین آن دو، به ویژه از جنبه واژگانی گردید؛ بدین معنا که واژگان دخیل یـا وام واژه هـای بسـیاری بـین دو زبان مبادله شد که سهم وام واژه های عربی در فارسی به مراتب بیشتر و قابـل توجّـه است . واژگان متعدّدی که علیرغم حفظ فرم واجی و نوشتاری، تعداد فراوانی از آنها در طول قرن ها دچار تحّول معنایی و کاربردی شده اند، به طوری که در برخی مواقع ، فقط صورت نوشتاری یکسـانی دارنـد و دو نشـانه زبـانی کـاملا متفـاوت محسـوب میگردند. این مسئله در ترجمه بین دو زبان مشکلاتی را برای مترجمان بـه وجـود میآورد. در این جستار، با روش تحلیلی و آزمایش میدانی موضوع تلاش میشود بـا ارائه دسته بندی جدید و کّلی واژگان دخیل عربی، جنبه های اثرگذار هـر دسـته ، در ترجمه را مشخّص نموده است و نشان داده شود که ترجمه از عربی با وجود واژگان دخیل فراوان ، گرچه از سویی ممکن است یاریگر باشـد، اّمـا بـا توجّـه بـه تحـّولات معنایی بسیاری از این واژگان و تفاوت کاربردی و یا تفـاوت ابعـاد نشـانداری دسـته دیگر، میتواند باعث کج روی در معادل یابی شود.
خلاصه ماشینی:
". جنبه های دینـی در ایـن بـاره بسـیار اثرگـذار بوده اند و غالب این واژگان به جنبه هایی از دین اسلام ، چه در عقاید، چه در احکام و چه در تاریخ آن مربوط میشوند که به لحاظ نبود صبغه و سابقه در ایران ، عـین واژگـان بـا همـان معنا و کاربرد از ابتدا وارد زبان فارسی شده اند و بسامد آنها نیز در متون و کـلام فارسـی بـه حدی است که کاربرد عین آنها حساسیتی ایجاد نکرده است و کمتر کسی به دنبـال یـافتن معادلی از فارسی اصیل برای آنهاست : «یسرع المؤمنون إلی المسجد الجامع و یتصافحون مع إمام الجماعۀ و بعد قـراءة القـرآن یستمعون إلی الأحکام الدینیۀ و یشجعهم الإمام علی الإهتمام بأمور المسلمین و الإسلام : مؤمنان در روزهای جمعه به مسجد جامع میشتابند و با امام جماعت دست مـیدهنـد و بعد از قرائت قرآن ، به احکام دینی گوش میدهند و امام جماعت آنهـا را بـه توجـه بـه امـور اسلام و مسلمین تشویق مینماید».
نکتۀ دیگری که منجر به تزریق واژگـان دخیـل از ایـن نـوع بـه فارسـی مـیشـود، عربیزده بودن ذهن و متن مترجم است که با توجه به حضور وی در فضای فکـری و بـافتی متن عربی، برخی از واژگان عربی را که برای وی و آشنایان به عربی بدیهی و پیش پا افتـاده تلقی می شـود، در مـتن ترجمـه بگنجانـد؛ بـه عنـوان نمونـه ، در ترجمـۀ ارزشـمند جنـاب حمیدرضا شیخی از کتاب فصول فی فقه اللغۀ العربی اثر رمضان عبدالتواب با چنـین امـری مواجه هستیم و واژگانی همچون «شاذ: ص ٨٨)، «حروف مفخم : ص ٥٣» «موطن : ص ٤٥)، «تصحیف : ص ٨٨» و «حوشـی: ص ٢٣» را در مـتن ترجمـه مـیبینـیم کـه گرچـه بـرای عربیدانان مفهوم است ، اما برای خوانندة متن فارسی، غریبـه اسـت و در واقـع ، واژة دخیـل تازه ای است که به تدریج در حال خودنمایی در متون فارسی است ."