چکیده:
پیش از آنکه مسلمانان بتوانند نخستین حکومت اسلامی سلطنت دهلی را در هندوستان شکل
داده و اسلام را در این سرزمین رواج دهند، گروهی دیگر از مسلمانان به ترویج اسلام مشغول بودند. اهل
تصوف و به ویژه دو طریقت اصلی آن چشتیه و سهروردیه، اندیش ههای اسلامی را در این سرزمین تبلیغ
می کردند. با تشکیل حکومت سلطنت دهلی، حکام و اهل تصوف روابط گسترد های با یکدیگر برقرار
کردند. این تعاملات که گاه به تقابل دو گروه می انجامید، باعث تأثیرگذاری دو سویۀ حکام و اهل تصوف
گردید. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، نقش اهل تصوف در ترویج رویکردهای اسلامی در
حکومت سلاطین دهلی در سده های ٧ تا ١٠ هجری بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"تعامل و تقابل اهل تصوف با سلاطین دهلی تصوف ایـن دوره بـا دو طریقـت اصـلی سـهروردیه و چشـتیه ، مـردم هنـد را بـه اسـلام فراخواند و در این راه به موفقیت هایی دست یافت ، طریقت چشتیه که در امـر تبلیـغ دیـن اسلام در هنـد بـر دیگـر طریقـت هـای تصـوف پیشـی داشـت (آریـا ٢، ص۴۴٢)، بـه رهبـری معین الدین چشتی گام های بلندی برداشت تا جایی که او شایستۀ لقب هندالنبی گردیـد (الله دیه ، ص١٠٣).
بنابراین سلطان محمد بـن تغلـق بـرای اینکـه در میـان مـردم ، بزرگان این طریقت را با خود همراه نشان دهد و در نتیجه از قدرت آنها بکاهد، بسـیاری از آنها را به منظور تبلیغ اسلام به نقاط دیگر هند تبعید کرد و از سوی دیگر تصمیم گرفت تـا برخی از اهل علم و تصوف را از لباس تصوف محروم و به امور حکـومتی و اداری وارد کنـد (میرخورد، ص٢٢٨).
تصوف و گسترش رویکرد اسلامی و اصلاحگرایانه فردی و اجتماعی سلاطین دهلی هرچند همان طور که بیـان شـد در بخش هـایی از تـاریخ دورٔە سـلاطین دهلـی شـاهد تقابل بزرگـان اهـل تصـوف و حکومـت هسـتیم ، امـا در بسـیاری از دوره هـا نیـز شـاهد آن هستیم که سرداران و بزرگان حکومتی در امور حکومتی از اهل تصوف راهنمایی خواسـته و اهل تصوف نیز ایشان را نصحیت می کردند، چنانکه شیخ فریدالدین شـکر گـنج وسـیلۀ رسیدن به سلطنت را داد و دهش می داند و الغ خان امیر شمسیه را ـ که بعدا بـه حکومـت رسیده و نام غیاث الدین بلبن را برگزید ـ به این عمل دعوت مـی کنـد."