چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی پیش بینی رضایت از زندگی زناشویی بر مبنای خرد و شادکامی در بین زنان شهر اصفهان پرداخته شده است. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی میباشد . جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان ساکن شهر اصفهان بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و با توجه به شرایط ورود و خروج نمونه ای به حجم 370 نفر انتخاب و پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، شادکامی آکسفورد و پرسشنامه خرد در بین زنان متاهل اجرا گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شد.نتایج نشان داد که بین خردمندی و شادکامی یا رضایت زناشویی در زنان رابطه مثبت معنادار (p<0/05)؛ و بین خردمندی و شادکامی در زنان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که متغیر شادکامی و خردمندی توانست رضایت از زندگی زناشویی را در زنان پیش بینی کند.
خلاصه ماشینی:
"از این رو خرد متغیری فرض شده است که در ارتباط با سن پیری است و به صورت مثبت به عنوان سلامت روان و رضایت از زندگی زناشویی و توانایی مقابله با ناتوانیهای جسمیو اجتماعی و نهایتا مهارت روبه رو شدن با مرگ تعبیر میگردد (فم،2007).
در ادامه یافته های این پژوهش نتایج نشان داد که بین خردمندی و رضایت از زندگی زناشویی زوجین همبستگی وجود دارد، افراد خردمند با بلوغ و یکپارچگی که کسب میکنند میتوانند موقعیتهای مختلف زندگی خود را مدیریت کنند و میزان خود کنترلی ایشان بالاست.
یکی از ابعاد مهم زندگی هر فرد رابطه با همسر است که به آنها این توانایی را میدهد که در روابط زناشویی کیفیت روابط خود را حفظ کرده و رابطه غنی با همسر خویش داشته باشند و در نتیجه رضایت زناشویی شان بالا باشد (جراره و طالعنسب، 1390).
در افرادی که شادمانی بیشتری دارند و هیجانات منفی از قبیل خشم و غم را تجربه میکند، در روابط خود با مشکلات بیشتری روبرو میشوند و در نتیجه با افزایش هیجانات مثبت در زنان میزان کیفیت رابطه شان بهبود یافته و رضایت زناشویی در این افراد بالا رفته است و از سوی دیگر با افزایش کیفیت زندگی زناشویی و رابطه صمیمیو عاشقانه با همسر ، بروی خلق زنان اثر داشته و منجر به افزایش میزان شادمانی در این افراد گردیده است (نوابینژاد، دوکانهای فرد و آقاجانی، 1388).
"Personality, Self-Esteem and Demographic Predictions of Happiness and Depression", the Journal of Personality & Social Psychology, 32 (8), P."