چکیده:
نظامی برجسته ترین شاعر ادبیات کلاسیک فارسی در حوزه منظومه های غنایی است که پنج گنج او از شهرت و اهمیت خاصی برخوردار است. در میان منظومه های پنج گانه او، هفت پیکر تمایز و تشخص ویژه ای دارد؛ زیرا در قالب افسانه های آن، مجموعه ای از اسطوره ها، رمزها، و نمادها به مخاطب ارائه شده است. در هرکدام از شخصیت ها، اقلیم ها، سیارات، گنبدها، و رنگ های توصیفشده در این افسانه ها رمز یا نشانه ای اسطوره ای نهفته است. در میان این نمادها و اسطوره ها، عناصر نباتی به ویژه درختان بسیار قابل توجه هستند. برخی از این عناصر نمادهایی هستند که به این اثر اختصاص ندارند و جلوه های آنها را می توان در اسطوره های سایر ملل نیز مشاهده کرد. نگارندگان در این مقاله که به روش اسنادی و کتابخانه ای نوشته شده است، کوشیده اند با نگاهی دیگرگونه به افسانه های هفت پیکر، درختان نمادین توصیفشده در آنها را بررسی کنند.
خلاصه ماشینی:
بدین منظور کوشیدهاند به این پرسش ها پاسخ دهند: ١- آیا نظامی در سرایش افسانه های هفت پیکر از گیاهان رمزی و اسطورهای بهره برده است ؟ ٢- آیا عناصر گیاهی رمزآلود در پروراندن داستانها نقش داشته اند؟ ٣- رمزها و نمادهای گیاهی در هر گنبد کدامند و چه ویژگی هایی دارند؟ ٤- آیا این رمزها و اسطورههای گیاهی ساخته و پرداختة ذهن نظامی است ؟ ٥- اگر این نمادها و اسطورهها ساختة ذهن نظامی نیست ، آیا به فرهنگ و زبان فارسی اختصاص دارد یا می توان در میان اساطیر سایر ملل نیز نمودها و جلوه های آن را مشاهده کرد؟ لازم است به این نکته اشاره شود که در زمینه بررسی و تحلیل نمادها و رمزهای هفت پیکر، پژوهش هایی صورت گرفته که کامل ترین آنها کتابی است با عنوان رمزپردازی و نشانه شناسی افسانه های هفت پیکر از مریم بیدمشکی .
» (پورخالقی ١٣٨١: ٣٧) نظامی به صراحت ، سرزمین رؤیایی گنبد سیاه را «مینو» می داند که بیشه هایش پر از سرو است : کوهی از گرد او زمردرنگ بیشة کوه سرو و شاخ و خدنگ (نظامی گنجه ای ١٣٩٠: ١٥٩) حتی کنیزکان این مینو نیز سرو سهی هستند: پر سهی سرو گشت باغ همه شـب چـراغان با چراغ همـه (همان: ١٦١) قهرمان داستان پس از گذشتن از فراز و نشیب این روضه گاه، زیر درخت سروی آرام می یابد و رخت شادی می افکند تا احساس شادمانی حاصل از جاودانگی را تجربه کند: عاقبت رخت بستم از شادی زیر سروی چو سـرو آزادی (همان: ١٦٠) البته ترک خواسته های دنیایی و تعلقات آن برای بودن و ماندن در این بهشت و جاودانه شدن چون سرو ضروری است ، اما قهرمان داستان قادر به انجام این کار نیست و سرانجام، به تاریکی و ظلمت دنیای مادی بازمی گردد و در عزای ازدست دادن بهرههای معنوی سیاهپوش می شود.