چکیده:
امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)، شاعری چیره دست و توانا و از درخشان ترین چهره های غزل سرای معاصر است. او در هر دو شیوه شعر سنتی و شعر نیمایی طبعآزمایی کرده است؛ بنابراین طبیعی است که غزلسرایی او از تبحرش در زمینه سرودن شعر نیمایی متاثر شود تا جایی که در شمار یکی از بهترین سرایندگان غزل نو قرار گیرد. از سوی دیگر غزل چه سنتی باشد چه نو، یکی از انواع شعر است و میتوان آن را در پنج حوزه عاطفه، زبان، تخیل، موسیقی و شکل بررسی کرد. پژوهندگان در این جستار تلاش میکنند غزلهای سایه را به تفکیک در این حوزهها بررسی کنند تا دریابند او در هر کدام، تا چه حدی نوآوری داشته و تا چه حد از خصایص شعری سرایندگان کلاسیک چون حافظ و سعدی و مولانا تبعیت کرده است. بر اساس نتایج این پژوهش، غزل سایه ضمن برخورداری از احساسی لطیف و شاعرانه، از نظر موسیقی و شکل ظاهری، همان حال و هوای غزل کلاسیک را به ذهن تداعی می کند، در حوزه های عاطفه و شکل ذهنی، دارای نوآوری هایی در خور توجه است و در حوزههای تخیل و زبان نیز نوآوریهای اندکی دارد.
خلاصه ماشینی:
از ميان انواع استعاره ، تشخيص در اشعار ابتهاج برجستگي بيشتري دارد که بيشتر تقليد از گذشتگان است ؛ اما در اين ميان مواردي بديع هم يافت مي شود که به نظر مي رسد ابتکار شاعر باشد: در گردنت از هر سو پيچيده غمي گيسو تا در شب سرگردان هر سو بکشانندت (همان : ٢٤٠) گيسو به دليل رنگ سياه و دراز بودنش شب هاي طولاني عاشق را تداعي مي کند.
چنانکه ملاحظه مي شود، در غزل هوشنگ ابتهاج در اين حوزه نيز هيچ ابتکار و نوآوري مشاهده نمي شود و او از همان ابزارهايي استفاده کرده است که شعراي متقدم هم از آن ها بهره گرفته اند.
سنت گرايي و نوآوري در غزل او در حوزه هاي عاطفه ، تخيل ، زبان ، موسيقي و شکل ، بررسي مي شود: حوزة عاطفه : در غزل سنتي ، بيان عواطف و انديشه ها، شکل و شيوه اي محدود داشت و بيشتر با صور عاطفي کلي و کليشه اي روبه رو بوديم ؛ «خود» شاعر و اميال او محور محتواي غزل قرار مي گرفت و چندان توجهي به دردها و نيازهاي تودة مردم نمي شد.
حوزة زبان : 175 زبان غزل سايه با زبان غزل هاي سعدي و حافظ تفاوت چنداني ندارد؛ با وجود اين ، ابتهاج در اين حوزه از برخي ابزارهاي رايج براي برجسته سازي مضامين و جلب توجه مخاطب ، بهره برده است .