چکیده:
یعتبر جبران من رواد الدرسة الرمزیة بامتیاز وان اعماله کلها تمیزت بطابع الذاتیة والتحلیق ق فضاءات
ابریة ومثالیة. فکان نتاجه خیر مثل للمدرسة الرومنسیة تاسیسا علی فلسفته ی شولیة الکون وخلود
الروح والتناسخ وبعض الترعات الصوفیة والتوغل الذات والکون. من اجمل الرموز ال وظفها جبران
نصوصه جانب الطبیعة والغاب هو اللیل. فجیران انطلاقا من الاعتماد علی فلسفته القریبة من
الصرفیة وتلک البادی وظّف الاسطورة والاضی اللیل لاعطاء فلسفته قیمة آدبیة وقد وفق نی ذلک
تماما فالخب اکتسب جالا وروعة وشعریة وقدسیة توظیف دلالة اللیل له وکذلک بالنسبة للتاریخ
والاساطیر.
آحذ البحث علی عاتقه آن پستکشف دلالة الطبیعة واللیل ویرظفهما ف نصرصه بغیة استجلاء
ما فیهما من ایحاءعات وثراء اما متزحة بارقی وی العواطف والااحاسیس ای الحب الشامل والکرن
وتبیین الایماءات فیه واما عن طریق استدعاء الاشباح والاساطیر(عشتروت وابی اول) وتوصل
بان الیل قابل لاکثر من دلالة ی قاموس جبران فهر یوحی بامتزاج وانصهار اش الاضی واستدعائه
واستحضار للارواح والااشباح والاقانیم الثلاث راخب واخریة والتمرد) مخترقا الازمنة والامکنة کاشفا
عن خحلود النفس وآابدیتها معتمدا علی المنهج الوصفی - التحلیلی.
بدون شک جبران یکی ازپیشتازان مکتب نمادپردازی در ادبیات عربی به شمار می رود هرچند آثار وی ویژگیهای مکتب رمانتیسم را داراست. شب درقاموس جبران،تقدس وجایگاه ویژه ای دارد شب از دیدگاه جبران افق های زمان ومکان را درنوردیده،گذشته وتاریخ وآینده را به هم پیوند می دهد. این نماد با توجه به فلسفه جهان شمولی وی وجاودانگی روح واعتقاد به تناسخ ارواح وگرایش ژرف صوفیانه از زیباترین نمادهای جبران است. در این مقاله سعی بر آن شده است که این نماد با دلالتهای متعدد در آثار ادبی وی خواه آمیخته با عشق جهان شمول مقدس وخواه در آمیخته با أساطیر وخدایان ( عشتروت ) و( ابو الهول ) وخواه در آمیخته با گرایشات فلسفی وصوفیانه بویزه أقانیم سه گانه وجود( آزادی،عشق،تمرد) مورد بررسی وواکاوی قرار گیرد وبا درنوردیدن زمان ومکان به بیان جاودانگی وابدیت نفس بپردازد.روش این پژوهش روشی تحلیلی ـ توصیفی است.
Undoubtedly, Gibran is one of pioneers of the school of symbolism in Arabic literature, even though, his works bear the characteristics of the school of Romanticism. In his use of words, night has special sacredness and eminent; according to Gibran night transcends time and place and unites past, history and future. Due to his universal philosophy, incarnation, believing in the transmigration of the souls and deep mystical tendency, this symbol is very much praised by him. The present study aims at investigating this symbol referring to various subjects; night is sometimes combined with universal love, at times with mythologies and gods (Astarte) and (Sphinx), sometimes in combination with mystical and philosophical tendencies especially the three hypostases (freedom, love, defiance. By transcending time and place, night expresses immortality and eternity of the soul. The method used is descriptive analysis.