چکیده:
در میان علوم لازم برای دانش فقه، سنت و احادیث اهل بیت(ع)مهمترین منبع و علوم مورد نیاز بعداز قرآن کریم و به عنوان یکی از پایههای ضروری اجتهاد به شمار میآید.با توجه به نقش عمدة آن در فقه، مقالة پیش رو درصدد است تا با تکیه بر سنت و احادیث موجود و مطالعة دانش فقه به کارکردهای سنت در این دانش دست یابد. بدین منظور، ضمن تبیین برخی از مبادی تصوری و تصدیقی دانش فقه، تحقیق و تتبع خود را در دو حوزة فقه و فقها به عنوان کاربران و کارشناسان مسائل فقهی و به تبع آن، در اصول فقه به عنوان مسائل فقهی غیرمنصوص متمرکز کردیم و کارکرد سنت در هر یک از حوزهها را مورد بررسی قرار دادیم و در پایان، این نتیجه به دست آمد که سنت و حدیث در حوزة فقها توانست نظام مرجعیت فقهی شیعه را پایهگذاری و تثبیت کند و در حوزة فقه و مسائل فقهی منصوص، کاملا نقش اثباتی و اعانتی ایفا نماید، ولی این نقش در حوزة اصول فقه و مسائل فقهی غیرمنصوص، متقابل بوده است؛ یعنی گاه اعانتی و گاهی استعانتی بوده است.
خلاصه ماشینی:
از پیشگامان شیعه نیز بزرگانی همچون مرجع عالیقدر جهان تشیع ، آیت الله فقید طباطبائی بروجـردی که همواره با روشن بینی خود ناظر تحولات زمان بود، با طرح تدوین کتاب جامعی در احادیث احکام که فقیه را از هر نظر از مراجعه به دیگر کتب بینیاز سازد، تحولی در حدیث بـه وجـود آورد کـه دو (٢) جلد آن در زمان حیات آن مرحوم و بقیۀ مجلدات آن ، حسب الأمر آیت الله خویی انتشـار یافـت ، ولی آنچه که مهم جلوه میکند، این است که هیچ یک از این کتب به کارکردهای سنت در علم فقه اشاره ای نکرده اند، بلکه تنها از احادیث معصومین (ع ) برای استنباط احکام شرعی بهره گرفتـه انـد.
بـه عنوان مثال ، آیا میتوان برای به دست آوردن احکامی چون وجـوب ، حرمـت ، کراهـت ، اسـتحباب و مباح ، از این روایات استفاده کرد یا نه ؟ در این باب ، دیدگاه هـای گونـاگونی مطـرح شـده اسـت کـه عبارتند از: الف ) عالمان اهل سنت بیآنکه تفاوتی بین اخبار آحاد فقهی و غیرفقهی بگذارنـد، همـۀ روایـات منقول از افراد ثقه و مورد اطمینان را که اصطلاحا صحیح نامیده میشود، معتبر و حجت میدانند و عمل و اندیشه را بر اساس آن تنظیم میکنند و در اهل سنت ، اول کسی کـه دربـارة حجیـت خبـر واحد سخن گفته ، شافعی بوده است .