چکیده:
نیهیلیسم یا نیستانگاری که معمولا برای توصیف مذهب نفی مطلق میآید، وضعیتی روانشناختی است که در آن معنای زندگی، هستی و بودن از دست میرود و اوضاعی اضطرابآفرین و یأسآور بر انسان حاکم میگردد. این مکتب پس از پیدایی در روسیه، در نتیجة ویرانیهای حاصل از دو جنگ جهانی رشدی گسترده یافت؛ بگونهای که تفکرات نیهیلیستی به مرور در کانون توجه نویسندگان عرب قرار گرفت. هانیراهب از نویسندگان نوگرای معاصر سوری در رمان «شکستخوردگان» به تصویر یکی از شاخههای نیهیلیسم؛ یعنی نیهیلیسم اگزیستانسیالیستی در افکار و افعال قهرمانان رمان میپردازد. مقالة پیشرو، به شیوة توصیفی-تحلیلی به سبب رویکرد نو نویسندة رمان و قابلیت تطبیق مؤلفههای نیهیلیسم بر رمان، سعی در واکاوی نمودهای نیهلیستی در آن دارد. براساس یافتههای پژوهش، نویسنده چون زندگی کنونی را در چارچوب اجتماع مینگرد و انگیزهها را با آزادی انسان دشمن میبیند، آن را تلخ و پوچ مینماید و راهحل را در رهایی از تار و پودهای اجتماع نشان میدهد؛ اما عصیان شخصیتها از آنجایی که تغییری در وقایع جاری جامعه ایجاد نمیکند به لجامگسیختگی، پوچی، بیهدفی و بیثباتی آنان منتهی میگردد.
خلاصه ماشینی:
بررسی نمود نیهیلیسم در رمان «شکستخوردگان» هانی راهب 1 احمدرضا حیدریان شهری، دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد منیره زیبایی، دانشآموختة زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد چکیده نیهیلیسم یا نیستانگاری که معمولا برای توصیف مذهب نفی مطلق میآید، وضعیتی روانشناختی است که در آن معنای زندگی، هستی و بودن از دست میرود و اوضاعی اضطرابآفرین و یأسآور بر انسان حاکم میگردد.
براساس یافتههای پژوهش، نویسنده چون زندگی کنونی را در چارچوب اجتماع مینگرد و انگیزهها را با آزادی انسان دشمن میبیند، آن را تلخ و پوچ مینماید و راهحل را در رهایی از تار و پودهای اجتماع نشان میدهد؛ اما عصیان شخصیتها از آنجایی که تغییری در وقایع جاری جامعه ایجاد نمیکند به لجامگسیختگی، پوچی، بیهدفی و بیثباتی آنان منتهی میگردد.
برای روشن نمودن این موضوع پس از نگاهی به فلسفة نیهیلیسم در اروپا و سپس اشاره به گسترش و نفوذ دیدگاهها و تفکرات آن به ادبیات عرب و آثار داستانی معاصر سوریه، به معرفی و در گام بعد واکاوی رمان «شکستخوردگان» هانی راهب پرداخته میشود تا در نهایت با خوانش بخشهای مختلفی از رمان، از رهگذر رابطههای درونمتنی و فضای داستان، انطباق مؤلفههای نیهیلیسم بر آن معلوم گردد.
» (همان: 208) شاید اینکه نویسنده گاهی از کلمة «ننفض» برای بیان انقلاب علیه جامعه استفاده نموده است، قصد داشته تا از این طریق دشواری انقلاب و ایجاد دگرگونی در سطح جامعهاش را نشان دهد؛ زیرا احساس میکند که گردگیری چنین جامعهای دشوار و راهش ناهموار است؛ اما با وجود همة دشواریها باید قهرمان رمان برای نجات جامعه و ایجاد تغییر و تحول در آن بکوشد: «لابد من أن یشق أحدنا الطریق الأول بأعصابه...