چکیده:
جریان فکری سلفیگری را میتوان از منظرهای گوناگون و متفاوتی تحلیل و بررسی کرد و پیشفرضهای اتخاذشده در این تحلیل در ساختار نهایی تحقیق مؤثر است. سلفیه با اتخاذ موضع حسگرایی در هستیشناسی، نقلگرایی مبتنی بر ظاهر در بحث معرفتشناسی و روششناسی و مرجع قرار دادن فهم، قول و فعل سلف از یک سو و ناکارآمد جلوه دادن عقل و احکام و تأملات عقلی از سوی دیگر در حوزۀ معرفت دینی، به دام چنان مهجوریتی گرفتار آمدهاند که در برخی موارد اظهارات آنان در تناقض با همان نقلی است که داعیۀ پایبندی به آن را دارند. در این نوشتـار، ضمن مرور مبانی سلفیگـری و بررسی رویـکرد این جریـان فکـری در بحث هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی، محصول این رویکرد که اسلامگرایی عقلستیز و ظاهرگراست، تبیین و ارزش معرفتشناختی عقل و کارکرد آن در حوزۀ معرفت دینی از دیدگاه این فرقه، تحلیل و نقد میشود.
خلاصه ماشینی:
"همین موضع درپیشگرفتهشده که ریشههای آن به سدههای نخستین تاریخ اسلام باز میگردد، علوم نقلی را به رویارویی با تعقل کشاند و رکود فکری را در الهیات و معارف اسلامی در گسترهای از جهان اسلام دامن زد که آثار ویرانگر آن تا امروز نیز دامنگیر مجامع اسلامی است؛ برای نمونه در عربستان سعودی در پی دیدگاه سلفی حاکم بر این کشور، سالهاست که علوم عقلی برابر با کفر دانسته میشود و علیرغم وجود مراکز گوناگون آموزش عالی در این کشور، حتی یک واحد به فلسفه و علوم عقلی اختصاص نیافته است (سعودالسرحان، [بیتا]، ص16)؛ بلکه برعکس با سیطرۀ ساختار فکری بزرگان سلفی، چون ابنتیمیه، تمامی آثار و فعالیتهای مختص به معارف دینی در فضایی مخالف با عقل و منحصر به فهم افرادی چون نامبرده شکل میگیرد و محصول این رویکرد به عنوان «قرائت صحیح از دین» در سراسر جهان اسلام منتشر میشود.
از سوی دیگر اتکا بر فهم، قول و فعل سلف که شاخصۀ روششناسی جریان سلفیگری است، از این منظر مورد انتقاد است که لازمۀ چنین اتکایی، وجود مقام عصمت در سلف است و در غیر این صورت، سنت سلف در صورت تطبیق نداشتن با قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتبار استقلالی ندارد و نمیتواند به عنوان یک منبع معرفت دینی ـ آنگونه که سلفیان اعتقاد دارند ـ لحاظ شود.
ماحصل بحث اینکه سلفیان با تقلیل در ارزش معرفتشناختی عقل در حوزۀ معرفت دینی و اتکا بر نقل و ظاهرگرایی در فهم آیات و روایات، از دایرۀ توحید ذاتی و صفاتی خارج شدهاند و همین رویکرد که ماحصل فروکاستن جایگاه عقل در مبانی فکری آنان است، موجب گرفتار شدن این فرقه در دام تعارضات اساسی در این حوزه شده است."