چکیده:
سنت ثار در نظام ارزشی قبیله در عصر جاهلی اگرچه از ارکان فرهنگی این جامعه بود اما کارکردهای نا مطلوب اجتماعی آن به مرور زمان ، وجدان بیدار جمعی از خردمندان یا شاعران آن عصر را جریحه دار کرد.شناخت چیستی و کارکرد این سنت در نظام قبیله مساله ایست که کمتر به آن پرداخته شده است. در همین راستا تلاش گردیده تا از نظریه اجتماعی دورکیم به عنوان یک کلید مفهومی جهت درک تداوم و تحول سنت ثار بهره گرفته شود.می توان گفت که واکنش خردمندان به تداوم این سنت ،به طور بلند مدت زمینه های روانی یک تحول تدریجی و بالقوه برای تغییر نگرش به آن در فرایند تکامل جامعه قبیله ای فراهم کرد.اقبال و توجه به حکمیت یعنی القای مجازات ترمیمی دیه به جای ثار(مجازات تنبیهی) یکی ازپیش زمینه های این تحول بود.
Thar tradition in the tribal value system ofJahiliyyahera was one of the cultural foundations of tribalism، whose social detrimental repercussions prickedthe clear conscience of someJahiliyyahpoets and sages and made themcriticize itprogressively. The function and implication of Thar has rarely been investigated within its tribal conception. In this vein، we attempted toexplore the continuity and transformationof Thar in the tribal context via deploying Durkheim's concept of crime and punishment. It is concluded that the reaction of intellectuals to this tradition set the mental groundsfor gradual and potential transformation of attitudes toward Thar،inthe long run. Consideration and approval of Hakamiyyahin place ofThar(restorative justice instead of violence)was one of the circumstances prior to this transformation.
خلاصه ماشینی:
تحول سنت ثار در تاریخ اجتماعی عصر جاهلیت عیسی عبدی سجاد دادفر * چکیده سنت «ثار» از ارکان فرهنگی در نظام ارزشی قبیله در عصر جاهلی بود، اما کارکردهای نامطلوب اجتماعی آن به مرور زمان وجدان بیدار جمعی از خردمندان و شاعران آن عصر را جریحهدار کرد.
ولی دم و انتقام اگر در حوزة فردی در نظر گرفته شوند فقط شامل اعضای خانواده و خویشاوندان مقتول میشوند که بهطور طبیعی امر انتقام بر دوش آنها میافتد، اما چون این اتفاق در جامعة جاهلی و در ساختار عصبیت اتفاق افتاده است، لاجرم تمام قبیلۀ مقتول را پوشش میداد؛ یعنی همة اعضای قبیلة خونخواه مقتول میشدند.
بهنظر میرسد که ثار به معنی انتقام گرفتن و خونخواهی رابطة مستقیم و منحصری با اهمیت نسب دارد، اما بهتر است آن را در همین کلیت مفهوم «عصبیت» تعبیر کنیم؛ زیرا در نزد اقوام عرب جاهلی ثار در شرایطی اتفاق میافتاد که احساس امنیت، هویت، حیثیت، معیشت، قوام، و قدرت قبیله بهخطر افتاده باشد (ابوعبیده، 1407: 125).
در شرایط اجتماعی و قبیلهای عهد جاهلیت ثار با نسب و حسب و جنگ رابطة همنشینی معنایی و کارکردی داشت که حاصل این همنشینی امنیت روحی و روانی و در نهایت بقای اجتماعی قبیله بود.
از مثالهای تاریخی بالا روشن میشود که ممکن است بنا به دلایل اجتماعی، اقتصادی، و منافع قبایل در حفظ نظم و امنیت اجتماعی از یک سو و عشق به همنوع، عطوفت، و همبستگی عشیرهای از سوی دیگر این امر بایسته و مثبت تلقی شود، اما متأسفانه این پدیده از حدود اخلاقی (در مفهوم جاهلیاش) فراتر رفت، چنانکه زمینه را برای گسترش و تعمیق کینه و جنگ فراهم کرد.