چکیده:
معنویت گرایی دینی ، همواره در ارتباط موثر با زندگی انسان ها عموما و زندگی سیاسی آن ها خصوصا بوده اسـت . امـا ایـن واقعیـت در عصـر رواج سکولاریسم به چالش کشیده شده است و لذا نیازمند تبیین علمـی دقیق برای دفاع از حیات عملی خود که با انقلـاب اسـلامی ایـران تـوانی دوباره یافته است ، می باشد. نوشـتار پـیش رو در پاسـخ بـه پرسـش از امکان نقش آفرینی معنویت گرایی دینی بر سبک زندگی سیاسی ، با تحلیل مفاهیم معنویت گرایی ، سبک زندگی و سیاسـت بـر مبنـای روش تحلیـل محتــوای کیفــی و در چــارچوب الگــوی ســبدهای ســه گانــه باورهــا، گرایش ها و رفتارها نشان داده است که معنویت گرایـی دینـی بـه مثابـه گرایش و تلاش در مسیر و چارچوب اعتبار شده از سوی دیـن ، عـاملی برای تحقق نوعی از سبک زندگی سیاسی است که نهایتا نفوس انسـانی را از زندگی نارس ، زودگذر و بازیگون مادی به حیات اصیل ، جاودان و حقیقی معنوی می رساند. لذا تنها آن نوع سـبک زنـدگی سیاسـی مـورد پذیرش می باشد که در ورای ظواهر اعتباری خود برخـوردار از حقـایق وجودی باشد.
خلاصه ماشینی:
نوشـتار پـیش رو در پاسـخ بـه پرسـش از امکان نقش آفرینی معنویت گرایی دینی بر سبک زندگی سیاسی ، با تحلیل مفاهیم معنویت گرایی ، سبک زندگی و سیاسـت بـر مبنـای روش تحلیـل محتــوای کیفــی و در چــارچوب الگــوی ســبدهای ســه گانــه باورهــا، گرایش ها و رفتارها نشان داده است که معنویت گرایـی دینـی بـه مثابـه گرایش و تلاش در مسیر و چارچوب اعتبار شده از سوی دیـن ، عـاملی برای تحقق نوعی از سبک زندگی سیاسی است که نهایتا نفوس انسـانی را از زندگی نارس ، زودگذر و بازیگون مادی به حیات اصیل ، جاودان و حقیقی معنوی می رساند.
در جمع بندی این بحث می توان گفت ؛ «سبک زندگی الگویی از باورها، گـرایش هـا و رفتارهایی اسـت کـه انسـان هـا در تعامـل بـا شـرایط محیطـی خـود، آگاهانـه بـرای ارضـاء احساسات و تمایلات نفسانی شان اعتبار می کنند» و یا به طور مختصر «سبک زندگی » عبارت است از؛ «الگوی کنش های اعتباری ناشی از تمایلات نفس انسان ».
بـه علاوه می توان گفت ؛ حوزه هایی از زندگی اجتماعی مثل حکومت وجود دارند که قدرت سیاسی در آن ها جریان بیشتری دارد و این امری بدیهی اسـت (لفـت ویـچ ، ١٣٨٧: ٢٠)؛ بنـابراین بـا گوشه چشمی به نظریات سنتی در باب سیاست که بی رحمانه کنار گذاشته شده اند می توان گفت ؛ آن قدرتی سیاسی است که در جهت یا مرتبط بـا اداره امـور عمـومی جامعـه باشـد؛ بنابراین قدرت سیاسی عبارت است از: «توانایی اثرگـذاری بـر بسـتر رفتارهـای دیگـران در جهت اداره امور عمومی ».