چکیده:
قرآن به عنوان کتابی آسمانی تمام ابعاد زندگی بشر را مورد توجه قرار داده است که اهتمام به سلامت یکی از آن¬ها است. ذکر کلمه «شفاء» در قرآن که درعین حال سلامتی را در بطن خود دارد، حاکی از همین اهتمام است. بررسی این کلمه¬ بر اساس تفاسیر شیعه و اهل سنت نشان می¬دهد، قرآن از آن جهت شفاست که جسم مبتلا به عقاید باطل را از وجود انسان می¬زداید و او را با نور هدایت شفا می¬بخشد. خداوند متعال ابتدا تمام انسان¬ها را موعظه کرده است تا تمام آنها به واسطه¬ی قرآن شفا یابند. اما پند، در همه¬ی آن¬ها اثرگذار نیست و تنها بخشی از آنان تاثیر می¬پذیرند. این افراد مومنان هستند که به برکت حق¬پذیری و اطاعت از احکام الهی و دستورات قرآن شفا پیداکرده، و چون شفا می¬یابند، مشمول هدایت و رحمت الهی می¬گردند. البته شفای بیماری¬های جسمی در قرآن یافت نمی¬شود، بلکه دلیل آن را باید در جهان ماده جست. ذکر عسل در قرآنی نمونه¬ای از آیات الهی است که نشان از سودمند بودن تمام نعمت¬های الهی دارد و مسلما بسیاری از آنها می¬توانند خاصیت درمانی داشته باشند
خلاصه ماشینی:
اکنون این سؤال به ذهن خطور می¬کند که منظور چه بیماری¬هایی است که قرآن آنها را شفا می¬بخشد؟ فخر رازی این بیماری¬ها را، بیماری-های روحی شامل اعتقادات باطل و اخلاق ناپسند می¬داند که بدترین نوع آن، اعتقادات فاسد درباره¬ی الهیات، نبوت، معاد، بعثت و قضا و قدر است؛ زیرا خداوند پیش از این آیه از الهیات، نبوت، معاد، بعثت، اثبات قضا و قدر، به پا داشتن نماز و اسرار آن سخن به میان می¬آورد؛ بنابراین کسی که معتقد به آن¬ها نباشد بیمار است و از آنجایی¬که استدلالات و جزئیات اخلاق پسندیده و احکام شریعت در قرآن ذکر شده است و مسیر درست را در زمینه¬ی اعتقادات و اخلاق پسندیده تبیین نموده، موجب شفای بیماری¬های روانی است (فخر رازی، 1981، 21، 389-390)؛ بنابراین، کسی که قرآن را بشنود، حفظ کند و از آن بهره ببرد، شفاست (سیوطی، 1984، 5، 330)؛ چون شک و جهل را برطرف می¬کند (طوسی، بی¬تا، 6، 576؛ مکارم شیرازی، 1380، 12، 237-240) و با زیبایی واژهها، قالبها و آیات، مفاهیم بلند و پرمحتوا و فصاحتی اعجاز آمیز، مردم را از آفت نادانی و ناآگاهی در راه شناخت دین حق، نجات میبخشد و با مفاهیم بلند، معارف انسان¬ساز، مقررات سازنده، پندها و اندرزهای جانبخش و مثالهای هدفدار و روشنگرش، مردم را به توحید و تقوا، عدل و داد و ارزشها فرا میخواند (مکارم شیرازی، همان).