چکیده:
کفالت، تعهد کفیل به احضار مکفولعنه در برابر و پیشگاه مکفولله است؛ تعهدی که به گمان برخی، سبب ولایت کفیل بر مکفولعنه میشود و معتبر نخواهد بود. برای همین در فقه اهل سنت، با بهرهگیری از نهاد تضامن در طلب، کفیل را همانند مکفولله، دارنده حق دانستهاند تا برای توجیه ولایتش بتوان به حقی استناد کرد که بر مکفولعنه دارد. در فقه شیعه نیز، کفیل را وکیل مکفولله تلقی کردهاند تا تعهدش را در راستای اعمال حقوق موکل (مکفولله) بدانند. به گمان نگارنده، بر هر دو توجیه، نقدهایی وارد است. برای همین و در این نوشتار، تعهد کفیل، از این جنبه که سبب رهایی مکفولعنه از اقتدار و سلطه مکفولله میشود، تعهد به نفع ثالث دانسته شد؛ تعهدی که در هنگام ایجادش، به قبول ثالث نیازی نیست و با اصل عدم ولایت نیز ناسازگار نخواهد بود.
Bailsman is commitment to summon party .This commitment on suspect of some، cause dominate on the third-party .For this reason، some have questioned the validity of contract، other groups have attempted to justify the validity of the contract with Using of joint and several liability and advocacy. In Sunni jurisprudence، the first tool used and in Shiie، the second tool. But the truth is that this contract is valid and does not conflict with the rights of third party. But conversely، retains his freedom.
In this paper، contract of bail was regarded as Contracts for the Benefit of Third Parties that creates an advantage for the party without the need for acceptance.
خلاصه ماشینی:
تعریـف دیگـران نیـز همین گونه است ، با این حال ، برخی واژگان «من له الحق یا «من علیه الحق » را برای توصیف دو سوی این قرارداد به تعریف افزوده اند: «الکفاله : عقد ثمرته التعهد بنفس من علیـه حـق وإن کان ذلک الحق الحضور إلی مجلس الحکم » (محقق کرکی، ١٤٠٩، ج ١: ١٩٣).
تفاوت تعریف دو نظام فقهی یادشده را باید در رویکردهای مـاهوی متفـاوت آنهـا بـه قرارداد کفالت جست وجو کرد: در فقه اهل سنت ، پذیرش اینکه یکی بتواند حضور دیگری را تضمین کند، دشوار است ؛ برای همین راه حل را در این دیده اند که کفیل را همچون خود مکفول ، دارندة حق تلقی کنند.
آیـا تعهد به احضار مکفول عنه توسط کفیل به معنای اعمال ولایت بر او نیست ؟ به علاوه ، حتـی اگر از مرحلۀ انعقاد قرارداد بگذریم ، در نوبت اجرای عقد چگونه و به پشتوانۀ چه اقتدار و ولایتی میتوان مکفول عنه را احضار کرد؟ همچنین و با توجه به اصل یادشده ، آیا تعهد به احضار شخص ثالث در توان و قـدرت کفیل محسوب میشود؟ پاسخ روشن است ؛ اگر مکفول عنه به انعقاد قرارداد کفالت رضایت داده باشد، چون خود پذیرفته اسـت ، مـی تـوان او را بـه حضـور ملـزم کـرد، امـا در غیـر این صورت ، علیالاصول ، امکانی برای الزام وی برای حضور نیسـت (سرخسـی، ١٤٠٦، ج ١٩: ١٦٠؛ النووی، بیتا، ج ١٤: ٤٢).
در / فقه ، درخواسـت بـرادران یوسـف را بـه معنـای درخواسـت کفالـت ایشـان از بنیـامین دانسته اند و ذکر این مطلب در قرآن را دلیل تأیید اعتبار این قرارداد تفسیر کرده انـد (قمـی، بیتا: ٣١٩؛ خوانساری، ١٤٠٥، ج ٣: ٣٨٧؛ علامه حلی، بیتا، ج ٢: ٩٨؛ سابق ، بـیتـا، ج ٣: ٣٣٢).