چکیده:
یکی از مسائل دشوار قرآنی، چگونگی نزول آن است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه علامهطباطبایی و آیتالله جوادی آملی را تبیین، تحلیل و دلایلشان را نقد میکند. علامهطباطبایی به نزول دوگونه (دفعی و تدریجی) و آیتالله جوادیآملی به نزول سهگونه (دفعی، متوسط و تدیجی) معتقد است. دیدگاه علامهطباطبایی گام نخست در اثبات نزول فرامادی قرآن است و دیدگاه آیتالله جوادیآملی عهدهدار تبیین و تفصیل نزول آن است؛ پس ایندو دیدگاه در طول یکدیگرند و هیچ تعارضی ندارند.
It is one of the difficult problems about Qurʾān to find out how it is revealed. In this paper, using an analytic-descriptive methodology, the views of AllamehTabatabaʾi and Ayatollah JavadiAmoli will be explained and analyzed and their reasons will be criticized. AllamehTabatabaʾithinks that there is two kinds of revelation (immediate and gradual) and Ayatollah JavadiAmoli thinks that there is three kinds of revelation (immediate, moderate, and gradual). AllamehTabatabaʾi’s view is the first step in demonstrating the supernal revelation of Qurʾān, and Ayatollah JavadiAmoli’s view explains and articulates the revelation of Qurʾān. So, there is no conflict between the two views and they are in accordance with each other.
خلاصه ماشینی:
"» بهتدریج در 23 سال دعوت پیامبر اکرم6 نازل شد، تفصیل بر آن عارض شد؛ پس کفاری که کتاب را تکذیب کردند، تکذیبشان مربوط به تفصیل کتاب است (طباطبایی، 1417: 2/18، 18/198 و بیتاالف: 54؛ زنجانی، 1388: 10)؛ بنابراین در مرتبۀ حقیقت (کتاب مبین)، تغییر و تحولی در آن راه ندارد؛ بلکه این دگرگونی در مرحلۀ تدرج و تفریق قرآن است؛ یعنی قرآنی که باید بهتدریج نازل شود، هرگز از ناسخ و منسوخ و تدریج خالی نیست (طباطبایی، 1417: 2/18) براساس این دیدگاه، امکان ندارد قرآن کریم دو بار بههمینشکل موجود، یک بار دفعی و بار دیگر بهتدریج نازل شده باشد، بلکه باتوجهبه آیۀ ﴿کتاب أحکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر= (هود/ 1) 1 باید ایندو نزول را به نزول اجمالی و تفصیلی تفسیر کرد (همان: 18/131).
به این اشکال میتوان اینگونه پاسخ داد که افزونبر دلایل عقلی دال بر وجود عوالم وجود، از عالم مجرد محض (عقل) گرفته تا عالم مثال، برزخ، ماده، ترتب وجودی و نشأت گرفتن مرتبه پس از مرتبۀ پیشین در فلسفۀ اسلامی (ملاصدرا، بیتا: 9/288) که ایجاب میکند ظواهر قرآنی نیز بر آن حمل و معنا شود، چنانکه در تبیین دیدگاه آیتالله جوادیآملی اشاره کردیم، پارهای از نصوص قرآنی که در آنها سخن از قدر است، بر اندازهگیری دلالت دارد و با افق وجودی مجردات محض که اندازه در آن راه ندارد، جهانی بین ماده و مجردات محض اثبات میشود، که با نزول متوسط قرآن سازگار است؛ برای مثال، از دو آیۀ ﴿و إن من شیء إلا عندنا خزائنه و ما ننزله إلا بقدر معلوم= و ﴿إنا کل شیء خلقناه بقدر= (قمر/ 49) 3 بهروشنی برمیآید هرچیز که نام چیز بر آن صدق میکند، شامل هر موجودی ازجمله قرآن کریم میشود، وجود قدری دارد و قدر تنزلیافتة وجود عنداللهی است که مجرد محض است."