چکیده:
مسئلة «نبوت» از دیرباز کانون گفتگوهای متکلمان و فلاسفه اسلامی بوده است. این پژوهش به روش کتابخانهای به تحلیل و بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة حقیقت نبوت، میپردازد. صدرالمتألهین براساس مبانی فلسفی خود ـ ازجمله تشکیک در وجود، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول ـ و با توجه به شایستگیهای نفسانی پیامبر، به تبیین و تحلیل حقیقت نبوت پرداخته است. از دیدگاه او نبی انسانی است که با گذر از مرحلۀ حس، خیال و عقل، به بالاترین مرتبۀ عقل نظری (عقل مستفاد) و عقل عملی (فناء) برسد که دراینصورت، نفس نبی با صور معقوله و عقل فعال متحد میشود و این بالاترین مقام انسان، یعنی مقام نبوت است.صدرالمتألهین انبیاء را صاحب کمالات اولیه و ثانویهای میداند که براساس آنها به مرتبۀ خلافت الهیه نایل میشوند و استحقاق آن را دارند که ریاست خلق را بر عهده گیرند. وی شریعت را ظاهر نبوت و باطن آن را ولایت میداند و معتقد است مقام نبوت یکی از مراتب ولایت است. این نوشتار برای تبیین هرچه بهتر نظریۀ ملاصدرا دربارة حقیقت نبوت، به بررسی مباحث دیگری همچون تفاوت نبی و ولی، نبی و فیلسوف، مقام نبوت و رسالت و تفاوت نبوت و کهانت از دیدگاه ملاصدرا میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"رسول و مبعوث از طرف خداست که به وی وحی میرسد و با معجزات تأییدشده دربرابر دشمنان یاری میشود؛ پس، چنین کسی خصایص سهگانه زیر را دارد: 1 اول: نخستین خصیصۀ نبی این است که نفس ناطقۀ او درجهت قوۀ نظریه، به مرتبۀ اعلای صفا و درخشش برسد تا جایی که شباهت کامل به روح أعظم (عقل کل عالم) پیدا کند و درنتیجه، با روح أعظم اتصال کلی یابد؛ هرگاه که بخواهد، بدون آنکه نیازی به فکر و تأمل چندانی داشته باشد، با اتصال به روح أعظم، علمی لدنی بدون وساطت تعلیم بشری بر وی افاضه گردد.
4 وی در کتاب الاسفار الاربعة العقلیة روش رسیدن نبی به این حقایق را چنین توضیح میدهد هرگاه که روح انسانی از بدن جدا و برای مشاهدۀ آیات الهی، بهسوی پروردگار هجرت کند و از شهوات و تعلقات دنیوی پاک شود، نور معرفت و ایمان به خدا و ملکوت أعلا برای وی آشکار میشود هرگاه این نور صورت جوهری به خود بگیرد، به صورت جوهر قدسی در خواهد آمد که حکما در لسان حکمت نظری، از آن به «عقل فعال» تعبیر میکنند و در لسان شریعت نبوی، آن «روح قدسی» میخوانند با همین نور قوی روح انسان اسرار پدیدههای آسمانی و زمینی را درمییابد و حقایق اشیاء را ـ که در عالم عقلی و نفسانی ثبتاند ـ میبیند، همانگونه که بهوسیلۀ چشم ظاهری شبحهای مثالی را ـ درصورتیکه حجاب و مانعی در کار نباشد ـ میبیند؛ 5 بهبیاندیگر، هرگاه نفس آدمی از انعام (6)، 57."