چکیده:
موضوع قومیتها در سرفصل منافع ملی هر کشور دارای جایگاه مهمی است. در عصر حاضر یکی از الزامات توسعه هر کشوری تکیه بر همبستگی و مشارکت عمومی برای همگرایی قومیتها، مذاهب و گروههای اقلیت است. حال اگر این اقلیتها در مناطق مرزی سکونت داشته باشند علاوهبر موضوع افزایش فرصتهای توسعه برای این اقوام، چالش امنیت در مناطق مرزی نیز متوجه حکومتها خواهد شد. درصورتیکه اقوام گوناگون و اقلیتهای مذهبی در مهمترین حوزههای راهبردی و مرزی هر کشور اسکان پیدا کنند و عقبهی اجتماعی و فرهنگی آنها در ورای مرزها و خارج از حوزه نفوذ و حاکمیت ملی قرار داشته باشد، به لحاظ ارتباط و پیوند این اقوام به خارج از مرزها، هرگونه چالش و بحران بیرونی نیز بهسادگی به داخل مرزها سرایت میکند و امکان نظارت دولت بر این مناطق بهشدت کاهش مییابد. همچنین این مسئله زمانی که با اهداف بیگانگان همراه میشود به منبعی برای تهدید علیه امنیت کشور تبدیل میشود. ورود عناصر بیگانه به ساخت سیاسی کشورها با سوءاستفاده از ناهمگونی اقوام و اقلیتهای قومی و مذهبی به سهولت صورت میگیرد و از این رهگذر علاوهبر مسائل داخلی، سیاست منطقهای و بینالمللی اینگونه کشورها نیز تحت تاثیر قرار میگیرد، بهطوریکه تاثیر این مداخلات و ناامنیها بر امنیت استان سیستان و بلوچستان در کشورمان مشهود است. در این تحقیق رابطه مناسبات قومی و امنیت در این استان بررسی میشود.
خلاصه ماشینی:
"وجود اهل سنت حنفی که نسبت به تشیع در اکثریت قاطع هستند، آزادی عمل وهابیون در پاکستان و نیز پیوستگی قومی بلوچهای ایرانی با خارج از کشور، فقر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و تفاوتهای مذهبی مرکز و پیرامون در ایران بههمراه تبلیغات وهابیون مبنی بر اینکه دولت ایران یک نظام شیعی است و نه حکومت اسلامی در این زمینه به توسعه وهابیت کمک کرده است.
از اینروست که در این تحقیق که بر مسائل قومی استان تمرکز دارد؛ بنا بهضرورت، اختلافات مذهبی را که ارتباط تنگاتنگی با مسئله اقوام دارد مطرح ساختیم؛ اما در ادامه بحث لازم است به متغیرهای دیگری که بهشکل مضاعفی محاسبات قومیتی و امنیتی سیستان و بلوچستان را پیچیدهتر میکند اشاره نماییم.
شکاف قومی در تاریخ معاصر ایران وجود داشته است و زمانی نیز به شورشهای اجتماعی منجر میشد که مثال مربوط به قوم بلوچ نمونهای از آن میباشد؛ اما بر اثر انقلاب شیعی در ایران شکاف دیگری در عرصه سیاسی فعال شد که نمونه بارز آن در سیستان و بلوچستان قابل تشخیص است؛ بنابراین در حال حاضر دو شکاف قومی بلوچ- سیستانی (فارس) و شیعه – سنی در این منطقه وجود دارد.
این وضعیت ناشی از عوامل مختلفی است: جمعیت کم و شدیدا پراکنده، پایین بودن سطح سواد و مشکلات زیستمحیطی و تعامل تاریخی مشترک پاکستان و ایران برای کنترل تحرکات بلوچستان؛ زیرا پاکستان از این ناحیه آسیبپذیری بیشتری دارد؛ اما در بعد مذهبی، گروههای متأثر از طالبان به تبلیغات علیه دولت مرکزی پرداختهاند که با توجه به مشکلات منطقهای و عدم توسعه برابر آن با دیگر نقاط کشور این اقدامات مؤثر افتاده و نفوذ گروههای تندرو را بیشتر کرده است."