چکیده:
یکی از بنیادیترین باورهای مذهب امامیه ، اعتقاد به بازگشت ارواح نورانی ائمة هـدا:
به ابدان طبیعی آنان در فضای دنیا و پیش از رسـتاخیز اسـت کـه از آن بـه رجعـت تعبیـر می شود. حقیقت رجعت در ساحت های عقلی و نقلی توسط عالمـان تبیـین شـده و بـه اثبـات رسیده است . از مجموع دلایل عقلی و نقلی فراوان، نه تنها امکان رجعت فهمیده شده، بلکـه به وقوع آن یقین حاصل می شود. باید دانست به تصریح برخی از عالمـان، یکـی از باورهـای امامیه بازگرداندن روح گروهی از شیعیان و گروهـی از دشـمنان حضـرت مهـدی٤ بعـد از مفارقت از بدن است ؛ اما مقصود از رجعت در این نوشتار، خصوص بازگشت ارواح نورانی ائمة هدی: است که نمایندگان ختمیه الاهیه اند؛ زیرا وصایت ائمـه هـدی: ختمیـه اسـت ؛ همانطور که نبوت پیامبر اسلام٦ ختمیه است . مسئله رجعت در ساحت عقلـی تحلیـل و اثبات شده است و نتیجة آن تنها امکان وقوع رجعت نیست ، بلکه ضـرورت وقـوع رجعـت است .
One of the most fundamental religious beliefs of Shia is the belief in the return of the luminous spirits of the Imams of the Guidance to their natural bodies in the world and before the resurrection، which is interpreted as the “Return”. The reality of the Return has been explained and proven by the scholars in the intellectual and narrative areas. Of the many intellectual and narrative reasons not only is the possibility of the Return understood، but also we are ensured about its occurrence. It should be known that based on the assertion of some scholars، one of the Shia beliefs is the coming back of the souls of a group of the Shi’tes and a group of Imam Mahdi’s enemies after their separation from the body، but our purpose of “Return” in this paper is regarding the return of the souls of the Imamate of the Guidance who are the Divine ending representatives; because they have the executorship ending; as it is the same for the Prophet of Islam. The issue of the Return is analyzed and proved in the rational area and its result is not just the possibility of Return’s occurrence، rather it is the necessity of its occurrence.
خلاصه ماشینی:
"حال اگر انسان به دقت تأمل کند، میفهمد که قاعدۀ امتناع دوام قسر مطابق قاعدۀ دیگری است که حکمای الاهی در جای دیگر گفتهاند که موجود در کلیه عوالم هستی، اعم از صقع وجوب ذاتی و ممکنات، از دو قسم خارج نیست: نخست؛ موجودی که خیر محض است؛ به این معنا که نظام طبیعی وجود او در کمال تمام و حسن است، و همیشه برقرار بوده و در منطقة حقیقت خود محفوظ است و نظام دهنده سایر مراتب وجود و شرافت دهنده به همۀ حقایق است؛ همچون حضرت واجب الوجود و باری تعالی، و سپس بعضی از مقربین او که مجردات عقلیهاند که حالت انتظار کمال نداشته و در وجود و کمالات وجود، فعلیت محض دارند، و به افاضۀ حق تعالی، به مراتب نازلۀ وجود احسان دارند.
چهارم: پس به ضرورت عقل و این حکم محقق که قسر و منع از کمال و اثر طبیعی، محال است دائم باشد؛ باید در عرصۀ نظام طبیعی عالم و بنیاد حکیمانۀ حضرت حق تعالی، ایام و دورههایی ظاهر شود که نفوس کلیۀ الاهیه و معلمان مدرسه دنیا، در مقام تعلیم عمومی برآیند؛ به این معنا که ارواح رؤسای تعلیم، به بدنهای خود توجهی نموده، خود را در جامعه نمایان کنند و موانع و قواسر از مقابل آثار و نفوذ خاصیت این قوای الاهیه رفع شده و قسر باطل گردد، و معلمان الاهی که وظیفۀ ذاتی آنان، تعلیم همۀ مردم دنیا است، در مقام تعلیم و تهذیب سرتاسر نفوس بشر برآیند و مولود انسانی را به مقام کمال و تمام فعلیت خود رسانند، و هر نفسی از نفوس حجج الاهیه، به حقیقت اثر و مطلوب خود نایل گردد، و عالم نورانی شود، و بر همۀ عالمیان، ابواب بهشت معنوی و سیر در عالم روح و اطمینان، مفتوح شود، و ذائقۀ همگی به شیرینی حقیقت انسانی که با علم و عرفان و اخلاق فاضله تخمیر است؛ شیرین گردد."