چکیده:
این مقاله با هدف مقایسه گروه های اجتماعی از دو منظر قرآنی ـ روایی و جامعه شناسی با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شده است. ازآنجاکه یک جامعه برای وصول به آرمان خود، نیازمند بخش های تفکیک شده در درون خویش است، گروه های اجتماعی متعدد شکل می گیرند تا هریک، به انجام بخشی از اهداف جامعه و در نتیجه به حفظ و تقویت همبستگی اجتماعی مدد رسانند. در این دو دیدگاه گروه های اجتماعی، به لحاظ مبنایی با یکدیگر متباین هستند. گروه های اجتماعی قرآنی در تشکیل و دوام، به اصل وحدت وجودی در عین کثرت توجه کرده، و خداوند در راس امور و نیز مبنای تحرکات و از الزامات لاینفک اصولی می باشد، اما در دیدگاه جامعه شناختی این اصل هیچ محلی از اعراب ندارد و تنها موتور محرک گروه ها، اهداف و ارزش های این جهانی است و به این خاطر، دوام آن محدود به زمان بهره برداری از گروه های اجتماعی است. برای رسیدن به این یافته ها این تحقیق به تعریف گروه، مصادیق و ویژگی های گروه های اجتماعی از این دو نگاه می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"از نظر قرآنی ـ روانی، اگر گروه ها حول محور باور و عقیده مشترک و تقوای الهی باشند و اعضای آنها از جایگاه خویش در درون گروه و در قبال کنش با گروه های دیگر آگاهی یابند، در عین کثرت و تعدد در موارد گوناگون، به طور بنیادین با یکدیگر وحدت دارند و مردم در تمامی عرصه های زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی خویش، جویای حق می گردند که مدار زندگی آنان در اندیشه و باور، گفتار و رفتار می گردد (غفاری، 1387، ص 106).
در آیه 2 سوره «مائده»، به همیاری های گروهی در عرصه های مادی و معنوی اشاره شده است؛ گروه ها برای آنکه به اهداف گروهی دست یابند، باید یکدیگر را در امور مادی، معنوی، فردی و اجتماعی یاری رسانند و برای حل مشکلات و تأمین نیازها اقدام نمایند و این به خاطر روحیه اخوت و برادری میان انسان هاست که در قسمت وحدت بیان شد.
این امر به حدی مهم است که امیرمؤمنان علی علیه السلام در بحث کارگزاران برای انتخاب اصلح، تأکید بر آنانی دارد که از خانواده های شایسته سر برآورده اند: «أهل البیوتات الصالحه» (نهج البلاغه، نامه 53) و نیز در خطبه 135، آنجا که جای سرزنش برای انسان های نابهنجار و تربیت نیافته است، ایشان آنان را به درختی شبیه می سازد که ریشه و پایه ای ندارند: «یا إبن اللعین الأبتر...
2. عشیره: این جمع انسانی که عامل پیونددهنده آنها خون و نسب است، دارای ویژگی خودبسندگی نسبی و روابط متقابل پایدار، عاطفی و معنوی می باشد، کوچک ترین واحد اجتماعی بعد از خانواده است و به عنوان یکی از صور جامعه انسانی به شمار می آید (برزگر، 1372، ص 48ـ49)."