چکیده:
در آموزه های اسلامی ، هیچ علمی به اندازة «طلب علم سلامت » ضروری خوانده نشده است . «سلامت » هم کمال محسوب می شود و هم مقدمه ای برای نیل به سایر کمالات است ؛ «بهشتی شدن » و حرکت به سوی «سعادت » جز برای انسان های «سالم » میسر نمی شود. از سوی دیگر حرکت در مسیر خلاف سلامت ، موجب هبوط از مقام انسانی و فساد استعدادهای عالی موجود در نهاد انسان می گردد. با توجه به چنین اهمیت و ضرورتی ، مقاله حاضر، با استناد به آیات قرآنی و روایات متقن شیعی ، به روش توصیفی و تحلیل محتوا، به دنبال تشریح مفهوم و جایگاه سلامت در اسلام ، و نیز تبیین یکی از مهم ترین اقسام سلامت ، یعنی «سلامت معنوی » و تشریح چگونگی احراز آن است . برخی از یافته های این تحقیق نشان می دهد که : ١) داشتن سلامت بدنی لزوما با سالم بودن انسان مساوق نیست ؛ به بیان دیگر نداشتن صحت بدنی و حتی داشتن نقص عضو، به معنای نداشتن سلامتی نیست ؛ ٢) به دلیل احاطه و اشراف بعد معنوی انسان بر بعد مادی ، سلامت معنوی تاثیر به سزایی در سلامت جسمانی انسان دارد؛ ٣) سلامت معنوی که سلامت بعد معنوی و باطنی انسان است - نیازمند حرکت های معنوی در جهت کمال و نیز تعادل در ابعاد و روابط انسانی است ؛ ٤) سلامت قلب و عقل و تعامل درست آنها، نقش اساسی در رسیدن انسان به «سلامت بعد معنوی » ایفاء می کنند؛ ٥) سلامت قلب موجب باز شدن «چشم قلب » و ایجاد «بصیرت » در انسان می شود؛ ٦) بینایی چشم دل -که صفت قلب های سالم است - موجب «رویت حق » و درک «جنه اللقاء» می گردد؛ ٧) قلب ناسالم و آلوده ، هیچ کدام از کارکردهای قلب سالم را ندارد. امراض قلبی ، محصول آلودگی هایی همچون کفر و شرک و گناه است ؛ ٨) «کم عقلی » یکی از بیماری های بعد معنوی و باطنی انسان است . عدم رشد عقل ، که موجب عدم تشخیص و تمییز حق و باطل است ، انسان را گرفتار تاریکی جهل و در نتیجه افراط و تفریط می کند
Nothing is considered as necessary as "health science demands" in Islam. "Health" is considered both as the perfection and a prelude to achieving the other perfections; "being Heavenly" and move towards "salvation" are not possible except for "healthy" people. On the other hand, moving in the opposite direction of health would lead to human fall and the great talents corruption in the human body. Given this importance and necessity, the present paper, citing Quranic verses and strong sayings of the Shiite and employing descriptive and content analysis methods, seeks to explain the concept of health status in Islam, and also explain one of the most important divisions of health, i.e., "the spiritual health "and the ways to obtain it.Some of the findings of this study show that: 1) Having physical health is not necessarily equal to being a healthy human, in other words the lack of physical health and even having a disability does not mean not having health. 2) Due to the dominance of spiritual dimension of man over the physical dimension, the spiritual health has a significant impact on human physical health. 3) Spiritual health – which is the man's inner and spiritual health – requires the spiritual moves towards perfection and balance in all aspects of human relationships. 4) Heart and mind health and their proper engagement play a vital role in people's reaching to "spiritual health". 5) Heart health would lead to open "the eyes of the heart" and a "vigilance" in human. 6) The vision of the "heart's eyes" – which is the attribute of healthy hearts – leads to "viewing God" and understanding "Jannat Alleqa". 7) Unhealthy and dirty heart does not have any functions of healthy heart. Heart diseases are the products of contaminations such as blasphemy and idolatry and sin. 8) "Unreasoning" is one of the diseases of man's inner and spiritual dimensions. Lack of wisdom development, which leads to the failure of recognizing and distinguishing between rights and wrong, would place man in benighted and thus going to extremes.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اینکه در منطق ، علم را به «حضور صورت شی ء در عقل » یا «نقش بستن صورت شی ء در عقل » تعریف کرده اند(مظفر، ١٣٨٧: ٢٥) و با توجه به اینکه «جهل مرکب علم نیست »(همان :٣٣) در باب موضوع «سلامت ذهنی انسان » می توان گفت که : اگر حرکت ذهنی آدمی ، منجر به پیدایش صورت های مطابق با نفس الامر و واقعیات عینی شود و حقیقت را روشن سازد، حرکتی است در جهت کمال قوة ناطقه ،که البته با غایت آفرینش این قوه نیز تناسب دارد و به سلامت ذهن می انجامد؛ و البته «حرکت استکمالی » یکی دیگر از نام های این حرکت صحیح ذهنی است .
فحوای آموزه های ارسطو و پیروانش در مورد قانون زرین اعتدال ، چنین است که : نفس انسان دارای سه قوة ناطقه ، شهویه و غضبیه است ؛ این سه قوه که با یکدیگر تعامل دارند و بر هم تأثیر می گذارند، یا درست و به اندازه کار می کنند و در حد وسط قرار می گیرند و یا در عملکرد خود دچار افراط و تفریط می شوند؛ عملکرد معتدل هر قوه «فضیلت » محسوب می شود و غرض آفرینش حکیمانۀ آن 1).