چکیده:
یکی از مسائل چالشبرانگیز برای زوجین جوان در عصر کنونی، که گاهی منجر به بروز اختلافات عمیقی فی مابین آنها میگردد، موضوع داشتن یا نداشتن فرزند میباشد. سؤالی که از نظر حقوقی قابل طرح میباشد این است که آیا فرزندآوری از آثار نکاح است، به گونهای که هر نکاحی این اثر را به دنبال دارد یا اینکه نکاح به خودی خود چنین اثری را ندارد، مگر اینکه شرط استیلاد در ضمن نکاح درج شده باشد. در این خصوص دو نظریه وجود دارد؛ 1. فرزندآوری از آثار نکاح بوده و اگر زوجین قصد باروری ندارند، باید عدم استیلاد را در ضمن نکاح بهطور صریح یا ضمنی شرط کنند. 2. نکاح به خودی خود اثری در خصوص فرزندآوری ندارد، مگر اینکه طرفین شرط استیلاد را در ضمن عقد صریحا یا ضمنا بگنجانند. مقاله حاضر با رویکرد فقهی حقوقی در صدد اثبات این نظریه است که اگرچه عقد نکاح به خودی خود اثری در خصوص فرزندآوری ندارد، ولی هر نکاحی بهصورت شرط ارتکازی مشروط به استیلاد میباشد، به عبارت دیگر استیلاد نیاز به تصریح در نکاح ندارد، بلکه عرفا در ارتکاز طرفین عقد نکاح استیلاد شرط میباشد، مگر اینکه صریحا یا ضمنا شرط عدم استیلاد شده باشد.
One of the challenging issues for the young couples، sometimes leading to deep and harsh differences and argument (between the two parties) is the problem of having a child or not. The major question in law is whether a consequence of marriage، whether each marriage by itself hassush a consequence or whether marriage has no such a consequence per se unless the condition of having a child is mentioned in the marriage contract and the relevant documents. There exist two ideas and theories. First، having a child is the consequence of marriage by itself، and if the couple do not want to have a child، it must be mentioned in the contract wheather expressed or implied. Second، marriage by itself dose not have the consequence of having a child unless it is stated in the contract whether expressed or implied. the present article with an approach towards fegh and law tends to prove this theory that although marriage bt itself has no consequence of having a child، each marriage based on the term implid in act and has the consequence. In other words، it is not necessary to express in the contract، but normally having a child is the term implied in act unless not having a child is mentiond in the contract whether expressed or implied.
خلاصه ماشینی:
"٢. این روایت در مورد افزاع وارد شده است و اگر الغاء خصوصیت بکنیم قیاس است و تعدی از مورد روایت بدون قرینه و دلیل جایز نیست ؛ به عبارت دیگر استناد به حدیث مذکور در غیر مانحن فیه قیاس مع الفارق است (طباطبایی، ١٤١١، ج ١١، ص ٧٩)؛ زیرا بین زوج و اجنبی تفاوت میباشد (حکیم ، ١٤٠٤، ص ٧١) ثانیا روایات متعددی که دلالت بر جواز دارد از جمله «آن منی به اختیار مرد است ، هر جا که بخواهد میتواند آن را صرف کند» یا «اگر بخواهد عزل میکند و اگر بخواهد عزل نمیکند» این روایات مانع از اثبات دیه است زیرا اگر دیه داشته باشد باید حکم به جواز ندهد و همین که روایات جواز را مطرح کرد ظهور در عدم دیه دارد و با توجه به این همه روایات جواز، معنی ندارد بگوییم باید دیه هم بدهد، پس اقوی این است که بگوییم دیه واجب نیست ، اصل عزل به صورت اختیاری برای زوج جایز است و اگر شرط کند یا حین جماع استیذان کند کراهت هم ندارد.
در این صورت اینکه آیا استیلاد از حقوق زوج است یا زوجه یا از حقوق مشترک زوجین محسوب میشود، بین فقها اختلاف است ؛ نظر مشهور فقهای امامیه بر این است که عزل بدون رضای زوجه مکروه میباشد، لذا استیلاد از آثار نکاح دائم نمیباشد، و چنانچه طرفین تمایل به بچه دار شدن دارند، باید استیلاد را شرط کنند، ولی با توجه به اینکه عرفا در ارتکاز طرفین عقد نکاح دائم استیلاد شرط میباشد، نیازی به ذکر این شرط چه به طور صریح و چه به طور تبانی نمیباشد، و در صورت استنکاف یکی از زوجین از بارداری، طرف دیگر میتواند الزام وی را از دادگاه بخواهد."