چکیده:
از جمله پدیدههای مؤثر در تحول محتوایی روایات مهدویت در دوران نقل نوشتاری _ بر خلاف دوران نقل گفتاری _ پدیدۀ «تصحیف و تحریف» است. برخی آن را مادامی که محتوای اصلی و مضمون روایت را دگرگون نسازد، روا میدانند و برخی به سبب اینکه برای آن بهویژه در دوران نقل نوشتاری، هیچ وجهی قائل نیستند، آن را ممنوع دانسته از آسیبهای جدی روایات به شمار میآورند.این پژوهش با تحلیلی گذرا بر برخی روایات در دست، اهتمام به بررسیهای عمیق در روایات مهدویت را برجسته میکند و در نگاه پژوهشگران این عرصه قرار میدهد.رهآورد این بررسی آن است که تصحیف و تحریف از هر نوع و هر مقدار که باشد _ از آنجایی که سخنی از غیر معصوم است که عارض بر فرمایش معصوم میشود _ ناپذیرفتنی است و شناسایی آن را امری بایسته است.نقل بدون قید و شرط روایات، بدون توجه به تغییرات تصحیفی و تحریفی که داشتهاند، همواره به زیان این معارف سترگ بوده و سبب آشفتگی ذهن مخاطبان شده است. از اینرو بررسی ژرف و پیگیری مسیر روایت تا زمان صدور، از جمله بررسی روایات و تعیین میزان احتمالی تصحیف و تحریف، در تعیین اعتبار و میزان انتساب روایت به معصوم علیه السلام نقشی برجسته دارد.بررسیها نشان میدهد دو پدیدۀ تصحیف و تحریف در مضمون برخی روایات مهدوی تأثیری فراوان دارند که برجستهکردن آنها میتواند در بهکارگیری مواضع درست علمی در برابر اینگونه روایات کمکی شایان نماید.
خلاصه ماشینی:
") ج) افتادن بخشی از سند از جمله آسیبهایی که کموبیش در نقل حدیث یا نسخهبرداری پدید میآید، حذف بخشی از سند روایت است که البته گاهی ناخواسته و در مواردی نیز با خواست راوی یا نسخهبردار صورت میپذیرد؛ مانند روایتی که شیخ صدوق اینگونه نقل کرده است: حدثنا علی بن أحمد بن محمد بن موسی بن عمران( قال: حدثنا محمد بن أبی عبد الله الکوفی قال: حدثنا سعد بن عبد الله عن محمد بن عبد الحمید و عبد الصمد بن محمد جمیعا عن حنان بن سدیر عن علی بن الحزور عن الأصبغ بن نباتة قال: سمعت أمیرالمؤمنین علیه السلام یقول: صاحب هذا الأمر الشرید الطرید الفرید الوحید.
البته شیخ صدوق روایت را از کلینی در عیون أخبار الرضا علیه السلام (صدوق، 1378: ج1، 56؛ صافی گلپایگانی، 1419: ج1، 74) 2 و خصال (صدوق، 1403: ج2، 480، ح49) بر پایۀ حدیث شماره 14 با این الفاظ نقل کرده است: اثنا عشر إماما من آل محمد( کلهم محدثون بعد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن أبی طالب علیه السلام منهم.
البته شیخ صدوق روایت را با ذکر سند _ بدون آنکه از کافی نقل کرده باشد _ در الفقیه، مانند الکافی اینگونه آورده است: دخلت علی فاطمة( و بین یدیها لوح فیه أسماء الأوصیاء من ولدها فعددت اثنی عشر أحدهم القائم ثلاثة منهم محمد و أربعة منهم علی علیه السلام .
(صدوق، 1395: ج1، 311) این حدیث با الفاظی دیگر، اینگونه نقل شده است: عن ابیجعفر علیه السلام عن جابر بن عبدالله الانصاری قال: دخلت علی فاطمة( و بین یدیها لوح فیه أسماء الأوصیاء من ولدها فعددت اثنی عشر آخرهم القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ثلاثة منهم محمد و ثلاثة منهم علی."