چکیده:
از بهترین راه های شناسایی چیستی و به دنبال آن ، بررسی امکان تحقق هر نظام علمی ، شناخت و تحلیل اصول ساختاری و مؤلفه های اساسی تشکیل دهنده آن و نیز درک چگونگی پیونـد ایـن مؤلفه ها در نظام علمی مذکور است . در نوشتار حاضر نیز برآنیم تا بـا تحلیـل دو مؤلفـه اساسـی نظام فلسفی شهودی یعنی نظام فلسفی و شهود و نیز بررسی چگـونگی پیونـد ایـن دو در ایـن نظام ، به شناختی از هویت فلسفه شهودی و به تبع ، امکـان تحقـق آن دسـت یـابیم . در جهـت تأمین هدف مذکور، ابتدا با تحلیل مؤلفه های هر نظام فلسفی یعنی موضوع ، روش و غایت و نیز بررسی چیستی شهود و جنبه معرفت بخشی آن روشن می شود که مراد از هویت فلسفی در ایـن نظام ، فلسفه به معنای خاص یعنی هستی شناسی یقینی عقلانی و مـراد از شـهود، روش شـهود قلبی در اصطلاح عرفانی است . سپس ، با بیان نحوة ارتباط عقل فلسـفی بـا شـهود عرفـانی در فلسفة شهودی و همچنین ، شرح چرایی تعامل این دو ابزار معرفتی در یک نظام هستی شناختی ، علاوه برتبیین چیستی نظام فلسفی شهودی و امکان تحقق آن ، روشن مـی گـردد، تحقـق ایـن نظام ، نه فقط تناقض و امر محالی را در پی ندارد، بلکه می توان با بهـره از نقـاط قـوت عقـل و شهود، در ایجاد یک نظام معرفتی و نیز جبران نقاط ضعف آن دو در پرتو یکدیگر، نهایت هـدف و کمال یک نظام علمی هستی شناختی منسجم و کارآمد را برآورده ساخت .
One of the best ways for learning about the nature of a scientific system and the possibility of its actualization is to know about its structural principles، basic components and the way these components are related to each other. The present article tries to learn about intuitive philosophical system and the possibility of its actualization through assessing its two components (philosophical system and intuition) and their relation towards each other. By analyzing the components of philosophical system (which include its subject-matter، method and goal) and the nature of intuition and its epistemological aspects it becomes clear that here philosophy is used in a narrow sense that includes only ontology based on rational certainty and intuition is used to indicate spiritual intuition used in mysticism. The explanation of the relation between philosophical reason and mystical intuition in intuitive philosophy and the explication of the fact why these two epistemic tools interact in this ontological system tell us about the nature and possibility of intuitive philosophy and that its realization does not imply any contradiction. Instead، by relying on the bright sides of reason and intuition and by omitting the dark aspects of each one of them by the other، one can reach a perfect coherent epistemological and ontological system.
خلاصه ماشینی:
"(قیصری ، ١٣٨٦، ص١٢٧؛ کاشـانی ، ١٣٧٠، ص١٥٣و ١٥٤؛ ١٣٨١، ص١٢٤) بنابراین ، شهود عرفانی ، از سنخ معارف حصولی نیست ، بلکه معرفت حضوری اسـت ؛ اما غیرهمگانی ، یعنی از یک سو، به دلیل مفهومی نبودن ، قابل انتقال به دیگران نیسـت و از سوی دیگر، معرفتی نیست که مانند معرفت نفس به خود، میان همة افـراد بشـر، مشـترک باشــد؛ چراکــه راه رســیدن بــه ایــن روش ، تصــفیه و تزکیــة روح اســت کــه در پرتــو مجاهدت های نفسانی فراوان ، برای عارف حاصل می شود؛ چنان که در سخنان عارفان الهی آمده است : «ألمشاهدات مواریث المجاهدات ».
با مباحثی که در شرح اصطلاح شهود عرفانی و نیز تحلیل نحوة معرفت واقع از طریق شهود در عرفان گذشت ، به خوبی معلوم می شـود کـه روش شـهودی مـی توانـد غایت یک نظام هستی شناختی ، یعنی معرفت یقینی نسبت بـه واقـع را بـه بهتـرین شـکل برآورده سازد؛ چراکه معرفت حضوری حاصل از این روش ، متن واقـع را بـدون واسـطه ، نزد عارف حاضر می سازد و عینیت علم و معلوم خارجی ، راه را بر هرگونه شک و شـبهه در خصوص صدق و کذب این ادراک به لحاظ معرفت شناختی می بندد؛ هرچند به لحـاظ سیر و سلوکی می توان از شهود ناب و مشوب ، سخن به میان آورد که با توجه به مـوازین مذکور در مبحث معیار صـحت و سـقم شـهودات ، ایـن مسـئله نیـز قابـل حـل اسـت و خدشه ای به قوت معرفت شناختی شهود عرفانی وارد نمی سازد."