چکیده:
موضوع پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش دانش آموزان به نوع گروه مرجع دوره متوسطه شهراردبیل است . جمیعت آماری ١٣٥٤٨ نفربوده و برای تعیین حجم نمونه ازفرمول کوکران استفاده شده که نمونه به دست آمده از این فرمول ٤٠٠ نفر میباشد. روش تحقیق ، پیمایش (Survey)
و از طریق پرسشنامه داده ها جمع آوری و برای تعیین اعتبار اندازه گیری نظر چند تن از اساتید به عنوان ملاکی برای اعتبار پرسیده وبرای برآورد روایی ابزاراندازه گیری از آلفایکرونباخ استفاده شده است . یافته - های تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای دین داری، پیشرفت تحصیلی، پایگاه اجتماعی و جنسیت دانش آموزان با گرایش به نوع گروه مرجع تفاوتی معنیداری داشته اند و رابطه سایر متغیرهای پژوهشی یعنی مشارکت اجتماعی، شیوه مدیریت و استفاده ازرسانه های جمعی با گرایش به نوع گروه مرجع معنی - دار نبوده است . هم چنین نتـایج به دست آمـده از تجـزیه و تحـلیل آزمون رگرسیون چند متغیره نشانگر این است که متغیرهای پیشرفت تحصیلی، پایگاه اجتماعی، دین داری وجنسیت درمدل مذکور باقی مانده - گروه نخبگان و علمی با ٣٢.٣ درصد و گروه ورزشکاران ٢٧.٨ درصد به ترتیب اول و دوم و گروه اقتصادی با ١.٨ درصد آخرین گروه مرجع انتخاب شدند.
The subject of the present study is the examination of social factors related to the tendency of high school students to the reference group in Ardabil. Statistical population of this study is 13584 students and to determine sample volume, Cochran formula was used and 400students were selected. The research method is survey and data gathered by a questionnaire which was validated by some masters and senior expert students (as criterion validity). Also the reliability of the questionnaire estimated using cronbach alpha. The obtained findings show that there is a meaningful difference between tendency to the reference group and variables such as religiosity, academic achievement, social status and gender of students. Also, there isn’t a meaningful relationship between tendency to the reference group and variables such as social participation, management practices, and the use of mass media. The results of regression analysis indicate that, the variables of academic achievement, social status, gender of students and religiosity stay in the above-mentioned model. Elite group with 32/3percent and athletes with27/8 percent, were selected the first and second reference group respectively, and economic group with 3/32 percent was chosen as the last reference group.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین در این پروهش سعی میشود گروه مرجع رفتاری دانشآموزان دختر و پسر دوره متوسطه در سال تحصیلی (93-1392) در شهر اردبیل به ترتیب اولویت مشخص شود و ویژگیهاییکه باعث انتخاب این گروهها به عنوان گروه مرجع شده مشخص گردد و همچنین علل و دلایل محبوبیت این ویژگیها در منطقه روشن شود تا در صورتی که این ویژگیهای مورد محبوب دانشآموزان با ارزشها، باورها و هنجارهای نظام جمهوری اسلامی مغایر داشته باشد برنامهریزیهایی در سازمانهای آموزشی و تربیتی صورت گیرد تا از خطرات احتمالی درآینده از جمله ایزوله شدن جامعه، غریبهگرایی، غربزدگی مخصوصا از خود بیگانگی جلوگیری شود و به هویت خودی اجتماعی و خود ملی باز گردند.
نتایج به دست آمده ازآمار توصیفی دادهها نشان میدهدکه متوسط سطح پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانوادههای دانشآموزان مورد مطالعه در گرایش به نوع گروه مرجع برحسب نوع گروهها متفاوت است که این تفاوت بدین شرح میباشد.
نتایج به دست آمده از آمار توصیفی دادهها نشان میدهد که متوسط شیوه مدیریت خانوادههای دانشآموزان مورد مطالعه در گرایش به نوع گروه مرجع برحسب نوع گروهها متفاوت است که این تفاوت دربین گروههای مرجع مطرح شده در پرسشنامه بدین شرح میباشد.
در این مدل کلیه متغیرهای مستقل که برگرفته ازچارچوب نظری تحقیق میباشد، جهت محاسبه مقدار پیشبینی متغیر وابسته وارد معادله شدهاند، نتایج رگرسیون عوامل اجتماعی تبیین کننده گرایش به نوع گروه مرجع در میان دانشآموزان دوره متوسطه شهر اردبیل را نشان میدهد که از میان متغیرهای وارد شده در معادله مجموعا چهار متغیر در مدل نهایی باقی ماندهاند که بیشترین تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکنند."