چکیده:
برهان وجودی آنسلم برهانی است پیشینی که از راه مفهوم وجود ـکه بر اساس دیدگاه افلاطون همراه با حقیقت وجود است ـ به اثبات خدا می پرازد. او دو تقریر از ایـن برهان ارائه می دهد: نخست اینکه مفهوم خدا مفهومی اسـت کـه بـزرگ تـر از آن قابل تصور نیست ؛ پس باید این مفهوم در بیرون وجود داشـته باشـد، در غیـر ایـن صورت بزرگ ترین مفهوم قابـل تـصور نیـست . دوم اینکـه مفهـوم خـدا مفهـومی ضروری است که نبود آن تصورناپذیر است ؛ پس باید در خارج باشد، در غیر ایـن صورت نبود آن قابل تصور است و این خلـف اسـت . گونیلـو دو اشـکال بـر ایـن برهان دارد: نخست آنکه ما از مفهوم خدا هیچ گونه تجربه ای نداریم ، پـس غیـر قابل تصور است . دوم آنکه اگر این برهان درست باشد، باید بتوان وجـود هـر امـر
خلاصه ماشینی:
"اگر کسی کامـل تـرین جزیـره را کـه کامل تر از آن تصورنشدنی است در ذهن خود تصور کند، در این صورت باید بتـوان بـا استفاده از صورت برهان آنسلم اثبات کرد کـه ایـن جزیـره در خـارج هـم وجـود دارد، چراکه اگر این جزیره تنها در ذهن وجود داشته باشد، دیگر کامل ترین نخواهد بود (زیرا وجود در ذهن و خارج کامل تر از وجود تنها در ذهن است )، در حالی که تـصور چنـین جزیره ای هرگز خواهان وجـود واقعـی آن نیـست ، بلکـه تنهـا وجـود ذهنـی آن را اثبـات می کند (١٤٦ :.
او در این کتاب تأکید می کند کـه مفهـوم موجـودی کـه بـزرگ تـر از آن تـصورشدنی نیـست ، گرچـه مفهـوم «وجود» را شامل می شود، مستلزم وجود بالفعل آن نیست ، زیرا در مورد شـی ء فقـط بـه اندازٔە معنای لفظش می توان گفت که وجود دارد و نهایت چیزی که لفظ خدا به عنوان موجودی که بزرگ تر از آن تصورشدنی نیست بر آن دلالت دارد، این است که مضمون این لفظ در ذهن موجود است ، ولی نتیجه نمی دهد که مصداق و فردی برای ایـن لفـظ در جهان خارج هست .
امـا نقد دوم آکویناس مبنی بر اینکه تصور مفهوم وجود مستلزم تحقـق خـارجی آن نیـست ، بر برهان آنسلم وارد است و قابل پاسخ نیست ؛ در عین حال مردود بودن دیگـر نقـدها و وارد نبودن آن ها بر برهان آنسلم ، بـه معنـای درسـتی برهـان آنـسلم نیـست ، از ایـن روی برهان وجودی آنسلم بر اساس مبنای ملاصدرا مورد خدشه قرار گرفت ."