چکیده:
بررسی واژۀ عزت در لسان وحی و اطلاق آن بر خدا و رسول و مؤمنان، از جملۀ موضوعاتی است که در تعیین و جهتدهی خطمشی زندگی شخصی و اجتماعی اهمیت دارد. در این مقاله با موضوع «تجلی عزت الهی در حماسۀ حسینی» در صددیم تا ضمن ترسیم مواردی از عزتآفرینیهای امام حسین (ع) در مسیر حرکت از مدینه تا کربلا و تا عصر عاشورا - در مقابل روایتگری کسانی که حرکت امام را دور از شأن ایشان تفسیر میکنند - تجلی عزت الهی در حماسۀ حسینی و تحقق مفهوم عزت و استیلای واقعی افراد عزیزالنفس را به اثبات برسانیم و نشان دهیم چه فاصلۀ عظیمی است بین عزت و استیلای واقعی و استیلا با حربۀ زور و قلدری؛ و هم درسی از درسهای عاشورا متذکر شود تا آویزۀ گوش قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
"از این رو ایشان با رهایی از قید و بندهای ذلت آور دنیا، ثروت و قوم و فرزنـد، با رد پیشنهاد بیعت با یزید، با گفتن «مثلی لایبایع مثله » (مجلسـی، ١٣٩٤: ٣٢٥) و بـا منطـق «لاوالله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر افرار العبید» یعنی، نه ، به خدا قسم ، به آنان دسـت بیعت نخواهم داد و چون بردگان هم فرار نخواهم کرد (طبری، ١٣٦٩: ٤٢٥) مخالفت خود را اعلام و تصریح میکنند که رفتار عزتمدارانه ای که به مرگ بینجامد، از زنـدگی و حیـات همراه با ذلت برتر است : «خدا و رسول و مؤمنان و دامن های پـاک و پیراسـته و آزادمـردان ، ذلـت را از مـا دور میدانند و نمیپسندند که ما اطاعت لئیمان را بر به خاک افتـادن عزتمندانـه تـرجیح دهـیم ، بدانید که ما با این گـروه و شـمار انـدک یـاران بـه جنـگ خـواهیم پرداخـت » (محمـدی ریشهری، ١٣٩٠: ٤٧٨).
٣. صبوری و سفارش به استقامت ورزی صبر، از جملۀ اسباب پایداری عزت و حریت از اسارت نفس و رضا به قضای الهی اسـت ، از / این رو امام حسین در روز عاشورا در آن هنگامۀ جنگ و اوج سختیهـا، ازخانـدان خـود میخواهد تا با خویشتنداری، عزت و کرامت خود را حفظ کنند و به آنها سفارش میکند: «فلا تشکوا فلا تقولوا بالسنتکم ما ینقص عن قدرکم »؛ یعنی: پس به زبانتان چیزی را نگویید که از ارزشتان میکاهد (دشتی، ١٣٨١: ٣٦٠)."