چکیده:
یکی از مسائلی که در تاریخ علم کلام همواره مورد بحث و مناقشه بوده است ، مسئله کلام باری تعالی می باشد؛ به تبع آن چیستی و چگونگی وحی به مثابه تجسم کلام الهی مورد گمانه زنی ها و رهیافتهای نظری مختلفی از تبیینی کاملا فرا طبیعی تا تبیینی طبیعی، قرار گرفته است . مقاله حاضر در جایگاه نقد دیدگاه طبیعت گرایانه وحی به تحلیلی بیرونی و درونی از وحی پرداخته و آن را آشکارا تبیین نموده است . در مقال حاضر دیدگاهی که پیامبر در بیان وحی را چونان زنبوری موّلد در نظر گرفته که خود در تولید وحی کاملا فعال است ، مورد نقد قرار گر فته ، گرچه تصویری از پیامبر را هم که او را به مثابه طوطی مقّلدی انگاشته ، پذیرفته نشده است . در پژوهش حاضر یکی انگاشتن کلام پیامبر با کلام خدا و سخن گفتن پیامبر به جای خدا مورد مناقشه جدّی قرار گرفته ، و از آنجا که ارائه دهنده دیدگاه طبیعت گرایانه از وحی به آراء فیلسوفان و عارفان تمسک جسته است ، در این نوشتار هم به اختصار به این آراء اشاره ر فته است .
خلاصه ماشینی:
"زیرا قوام راه کشف و شهود به نوعی از خود بی خود شدن و فنای از خود و اندیشه است و حقیقت کشف شده بدون عصای فکر و اندیشه ، بی اختیار تنزیل و انزال و از بالا به پائین فرو فرستاده می شود، اما در قالب ریزی و صورت بندی کردن اختیاری پای تعملات فکری در کار است و بدیهی است از جایی که پای فکر و اندیشه باز گردد کشف و شهود و وحی و الهام رخت بر میبندد و راه خطا هم برای آن باز می شود و کار به دست خود شخص متفکر میافتد و به او مستند میباشد در این باب برخی از اهل معرفت گفته اند: «اذا کان الحق هو المکلم عبده فی سره بارتفاع الوسائط کان الفهم یستصحب کلامه فیکون عین الکلام منه عین الفهم منک لا یتأخر، فأن تأخر فلیس هو کلام الله » (ابن عربی، فتوحات مکیه .
به این عبارت توجه شود: «امروزه مفهوم شعر به منزله یک خلاقیت متعالی هنری، بسیار متفاوت است با آنچه در ذهن امثال ابوجهل و ابولهب می گذشت و استفاده از نماد هنر برای تقریب معنای وحی، نه چیزی از قدر قرآن می کاهد و نه بر قدر ابولهب می افزاید؛ علامه طباطبایی وحی را شعور مرموز میخواند و به گمان من هنر مرموز مناسب تر مینماید» با این توضیحات معلوم میشود مراد از تشبیه وحی به شعر این نیست که همانگونه که در شعر مبالغه و تخیل و دروغ و ویژگیهائی از این دست راه دارد، همین ویژگی ها در وحی هم هست ، بلکه وجه شباهت شعر و وحی در این است که همانگونه که شاعری یک استعداد و قریحه است پیامبری نیز یک استعداد و قریحه است ، همانگونه که شاعر با چنین استعدادی به خلق مضامین و کلمات میپردازد و افق تازه ای به روی مردم میگشاید پیامبر نیز با استعداد و قریحه اش مضامین بلند وغیبی را می یابد و آن را به صورت وحی و آیات الهی خلق میکند."