چکیده:
یکی از پرسشهای دیرین در علم کلام و فلسفه، چگونگی فهم و تحلیل معانی اوصافی است که بین خدا و انسان مشترک است؛ آیا این اوصاف با معانی انسانی و متعارف به خداوند حمل میشوند یا این که واجد معنای دیگری هستند؟ این پرسش که ابتدا ناظر به اوصاف الهی بود. بعدها گسترش یافت و همه گزارههای دین را در برگرفت و به این ترتیب نظرات مختلفی در مورد زبان دین پدید آمد. این نظرات تحت دو دیدگاه کلی تقسیم میشوند: 1- دیدگاه معناداری زبان دین؛ 2- دیدگاه بی معنا بودن زبان دین. در مقابل کسانی که برای گزارههای دینی معنای حقیقی قائل هستند، عدهای زبان دین را نمادین و سمبلیک میدانند و عدهای نیز معنای کارکردی برای آن در نظر میگیرند و عدهای نیز به کلی گزارههای دینی را فاقد هرگونه معنایی میدانند. در این مقاله دیدگاههای مختلف فیلسوفان دین غربی مورد ارزیابی و تحلیل قرار میگیرد و در پایان نگرش ابن سینا در این موضوع ارائه میگردد. البته در فلسفه اسلامی این مسأله تحت عنوان «شناخت صفات خدا» مطرح میشود و در این ارتباط سه نظریه: 1- تعطیل، 2- تشبیه، 3- تشبیه در عین تنزیه، معرفی میگردد که به نظر میرسد نظریه سوم مورد تأیید فیلسوفان اسلامی به خصوص ابن سینا است. از نظر ابن سینا اتحاد مفهومی و مصداقی صفات که در اثر تنزیه ذات و صفات الهی از نواقص و امور عدمی حاصل میشود زمینه شناخت صفات الهی از طریق شناخت ذات و صفات خود و تنزیه و تعمیم آن به خداوند فراهم می شود.
خلاصه ماشینی:
"در پاسخ صدرا باید گفت: اگر بیان ابن سینا بر اتحاد مفهومی صفات الهی با یکدیگر به این معنا باشد که اطلاق یکی از مفاهیم صفات ما را از سایر مفاهیم صفات بی نیاز میکند، بدین معنا که اگر یک صفت در ذات ربوبی لحاظ شود، همان صفت بیانگر همه صفات کمالی است و دیگر نیازی به هیچ مفهومی که حکایت از دیگر صفات کند ندارد، در این صورت اشکال صدرا وارد است؛ اما به نظر میرسد مفاد کلام ابن سینا این نیست؛ زیرا افزون بر این که او تصریح دارد که صفات کمال خداوند متعدد است، در این جا میگوید: هر مفهومی که از خداوند حکایت میکند، با سایر مفاهیمی که آنها نیز حکایت از او دارند تغایری ندارد و در حقیقت مفاهیم متعدد به لحاظ ذاتی که اطلاق بر او شدهاند اطلاقشان را از دست میدهند و همه حاکی از یک حقیقتند و تغایر مفهومی صفات با لحاظ مصداقی که این صفات حکایت از او دارند، از بین میرود (ذبیحی،1389 :399).
در کل میتوان گفت نظر ابنسینا در خصوص امکان شناخت صفات خداوند، آن است که او شناخت صفات الهی را از طریق مفاهیم عقلی امکانپذیر میداند و در این مسیر به منظور اجتناب از وقوع کثرت در ذات و خدشه وارد شدن به توحید ذاتی و صفاتی، اعتقاد به وحدت مصداقی و مفهومی صفات با ذات الهی دارد و برای رسیدن به معنای حقیقی ذات و صفات بر تنزیه معنای بشری صفات از نواقص و جنبههای امکانی تأکید مینماید."