چکیده:
تاریخ پزشکی در ایران، بی گمان به دوران باستان برمی گردد. به طـوری که پیش از تاسیس دانشگاه و بیمارستان جندیشاپور نشانه هایی از ایـن علـم در سطوح و اشکال مختلف ، وجود داشته اسـت . در دورة حکومـت سلسـلة هخامنشی ، علم طب سازماندهی گردید و در عصر اشکانیان، طب ایرانـی بـا طب یونانی و زردشتی درآمیخت . طب اسلامی نیز از قرن دوم هجری قمری آغاز شد و با تالیف " فردوس الحکمه " یکی از مهم ترین کتب طب عربـی توسط علی بن ربن الطبری در قرن سوم هجری قمری ادامه یافتـه ، بـا ظهـور ابوعلی سینا در قرن چهارم به اوج رشد و ترقی خود دست یافت ؛ این شـیوه، متاثر بود از شیوة طبابت درجندی شاپور. بـا توـه بـه اهمـت ایـن دانـش و جایگاه والای آن در میان سایر علوم، شاعران زبان فارسی نیز کم و بـیش بـا مقدمات و اصول آن علم آشنایی یافته ، در آثار خود، جایی بـرای پـرداختن بدان در نظر گرفته اند. از میان شاعران ایرانی می تـوان بـه فردوسـی ، انـوری، خاقانی ، نظامی ، سعدی و مولوی اشاره نمود که با مطالعة آثارشان می توان به میزان آگاهی آنان از دانش پزشکی پـی بـرد. درایـن مقالـه ، شـعر انـوری از زاویه ای دیگر نگریسته شده است .
خلاصه ماشینی:
(ابن سينا، ١٣٨٣، کتاب ١: ١٧٩) انوري گويد: مردمـــک چشـــم جـــور آبلـــه دارد تاکه بر ابروي احتيـاط تـوچين اسـت (انوري ، ١٣٦٤، ج١ : ص٨٨) *** استسقا (Dropsy) استسقا در لغت به معناي آب خواست و طلب آب کردن است و در اصطلاح پزشـکي قديم " بيماريي است که در نتيجة آن بيمـارهمواره آب طلـب مـي کنـد (خشـکامار يـا خشکاماز) و شکم روز به روز بزرگ تر مي شود.
انوري در تعبيري شاعرانه در بيت زير ضمن ارائه تصويري از تـرس مرگ از سياست ممدوح ، بروز نوعي بيماري را نيز براي مرگ متصور شده است : 149 مـــرگ را دايـــم از سياســـت او تــب و لــرز انــدر اســتخوان باشــد (انوري ، ١٣٦٤، ج١ : ١٣٦) در پزشکي امروز، تب مالت و تب روماتيسمي از انواع بيماري هاي رايج است که باعث درد درناحية استخوان ها مي گردد.
(ابن سينا، ١٣٨٣، قـانون ٣: ٧-٣٠٦) انـوري در طلـب ادرار و راتبه از مخدوم ، براي يکي از شاگردانش گويد: معدهاي دارد که سـيري را درو اميـد نيسـت در علاج جوع کلبي کوه اگر معجون کننـد (انوري ، ١٣٦٤، ج٢: ٦٢٥) *** خناق يا ديفتري (Diphtheria) خنـاق ، کـه بـه نـام هـاي ديگـري چـون خروسـک و ورم گلـو شـناخته شـده ، ورم ماهيچه هاي حنجره از داخل يا خارج و ورم زبان کوچک و سقف دهان است که از غلبـة خون در مزاج روي مي دهد.
ز انتظـــار تـــو چشـــم عـــوام گشـــته ســـپيد وز اختــراق تــو روي خــواص گشــته ســياه (انوري ، ١٣٦٤، ج١: ٤٠١) *** صرع صرع ، خود يک بيماري محسوب نمي گردد بلکه نشانه اي است از اين کـه قسـمتي از مغز دچار اختلال شده ، کارخود را چنان که بايد وشايد انجام نمي دهد.