چکیده:
کاربرد شیوة مناظره یا سوال و جواب در ادبیّات فارسی سابقهای طولانی دارد؛ اکثر شعرای مشهور پارسیگوی، از گذشته تا حال از این شیوه بهرة فراوان جستهاند؛ در میان شعرای پارسیگوی، اگر چه مناظره سرایان فحلی به چشم میخورد، لیکن استادانهترین و آموزندهترین نمونههای مناظرة زیبای اجتماعی را حضرت مولوی و پروین اعتصامی سرودهاند. بدیهی است که کمتر کسی مانند مولوی و پروین اعتصامی توانستهاند در دلهای مردم رسوخ کنند و مقبولیّت عامة داشته باشند، مناظرة مست و عاقل سرودة مولوی و مست و هوشیار، سرودة پروین از مناظرات زیبای ادب فارسی به شمار میرود که از جهات مختلف سبکی و محتوایی قابل بحث و بررسی است، در این گونه اشعار توجّه خواننده به مسائل روز جلب میشود و از سویی، اندیشهها و طرز تفکّر منطقی شاعران در برخورد با شناخت واقعیّتهای اجتماعی و طبقات مختلف جامعه و درک صحیح و درست مسائل موجود نشان داده میشود، این پژوهش به بررسی تطبیقی سبکشناختی و ساختاری و تحلیل محتوایی این دو مناظره زیبا میپردازد
خلاصه ماشینی:
گفت مست: ای محتسب بگذار وروگر مرا خود قوت رفتن بدیمن اگر با عقل و با امکانمی در بن دیوار، مردی خفته دیدگفت: ازین خوردم که هست اندر سبوگفت: از آنکه خوردهام گفت: این خفیستگفت: آنکه در سبو مخفی است آنماند چون خر، محتسب اندر خلابمست، هوهو کرد هنگام س خنگفت: من شاد و تو از غم منحنیمعرفت متراش و بگذار این ستیزگفت: مستی خیز تا زندان بیااز برهنه کی توان بردن گرو؟خانة خود رفتمی، وین کی شدی؟همچو شیخان بر سر دکانمی (مولوی، 1378، د 2/ 2399-2387) پروین اعتصامی از میان شعرای معاصر کمتر کسی مانند پروین توانسته است در دلها رسوخ کند و مقبولیت عامه داشته باشد، پروین شاعری است بلند پایه، حساس و بشر دوست، در عصری که حضور زنان در عرصههای علمی و جامعه، انگشت شمار و نادر بودند، ظهور چنین شاعر بلند پایه در میان زنان با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی عصر رضا شاهی، عجیب بود، پروین، دختر یوسف اعتصامی، در سال 1285 هـ .
» (همان: 34) اینک مناظره مست و هوشیار: محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت گفت:مستی زان سبب افتان و خیزان میرویگفت: میباید ترا تا خانة قاضی برمگفت:نزدیکاست والیرا سرایآنجا شویمگفت: تا داروغه را گوییم در مسجد بخوابگفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهانگفت: از بهر غرامت جامهات بیرون کنمگفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاهگفت:می بسیار خوردی زان چنین بیخود شدیگفت: باید حد زند هشیار مردم مست را مستگفت:ایدوستاینپیراهناست،افسارنیستگفت جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیستگفت: رو صبح آی، قاضی نیمه شب بیدار نیستگفت: والی از کجا در خانة خمار نیستگفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیستگفت: کار شرع.