چکیده:
بررسی فضای دوره غیبت صغرا، ما را به این نتیجه رهنمون میسازد که امامیه در آن دوره در عرصههای گوناگون اجتماعی جنب و جوش فراوانی داشته است. به نظر میرسد با وجود نظریههای گوناگون در چرایی چنین مواجههای، «تقیه» به عنوان نظریه مختار، بر روش عملگرایانه آن دوره امامیه بیشترین دلالت را داشته است؛ به طوری که شبکه وکالت به عنوان نهادی از پیش طراحی شده، سازوکار خویش را بر پایه پنهان کاری شدید استوار ساخت و لذا نه تنها مکان حضور امام برای امامیه فاش نشد، بلکه نام امام نیز آشکار نگردید. همچنین منابع حدیثی امامیه و گمانههای کلامی ایشان تا اندازه قابل توجهی از شرایط پدید آمده متاثر بوده است. این جستار بعد از بررسی نظریههای موجود در این زمینه، سعی داشته است دیدگاه مختار را در لابه لای متون تاریخی ـ حدیثی معرفی کند.
Investigating the atmosphere of Minor Occultation period leads us to conclude that Imamites at that time had a great movement in different social fields. It seems despite various theories on the whyness of such an encounter، the dissimulation of one’s faith as Mokhtār’s theory had the most implication on the pragmatic approach of Imamites at that period; in a way that the representation network as a pre-designed institution based its mechanism on strict secrecy and not only was the place of Imam disclosed for the Imamites، but also they did not reveal the name of the Imam. Moreover، Imamites hadith sources and theological speculations have been considerably affected by the emerged conditions. After examining the theories in this regard، this article tries to understand Mokhtār’s perspective using historical-anecdotal (hadithi) texts.
خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد با وجود نظریههای گوناگون در چرایی چنین مواجههای، «تقیه» به عنوان نظریه مختار، بر روش عملگرایانه آن دوره امامیه بیشترین دلالت را داشته است؛ به طوری که شبکه وکالت به عنوان نهادی از پیش طراحی شده، سازوکار خویش را بر پایه پنهان کاری شدید استوار ساخت و لذا نه تنها مکان حضور امام برای امامیه فاش نشد، بلکه نام امام نیز آشکار نگردید.
نگارنده بر این باور است که نمیتوان شرایط اجتماعی آن دوره را در تدوین مجامع روایی بی تأثیر دانست و چه بسا بالندگی تمدنی بر نگارش و تدوین برخی از کتابهای نگارش یافته شیعه و سنی، تاثیر داشته؛ در عین حال، پدیدههای دیگری در دوره غیبت صغرا برای امامیه به وجود آمد که مخصوص ایشان بوده و نمیتوان آن را نتیجه تمدنی دانست.
ق) 1 که گویا وی از جمله دستیاران وکیل دوم بوده (طوسی، 1411: 353) و گفته شده به اندازهای در دستگاه وکالت رفعت مقام داشته که دیگران او را نامزد مقام نیابت میدانستند (همان: 391)؛ به رغم این توصیفات وی به مقام وکلای خاص اشاره غیرمستقیم دارد؛ ابوسهل، اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابیسهل نوبختی، از بزرگان شیعه امامی و از متکلمین ایشان محسوب میشود.
در عین حال، از وکیل سوم (حسین بن روح نوبختی) و وکیل چهارم (علی بن محمد سمری) هیچ گونه بحثی به میان نیاورده؛ ولی به شرایط سخت دوره غیبت صغرا اشاره داشته است (همان: 599)."