چکیده:
مقامهنویسی در نثر فارسی، نخستینبار با مقامات قاضی حمیدالدین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامهنویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلف با اقبال و توجه فراوان روبهرو شد، از سوی مترسلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر میرسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثر بوده است؛ خصوصا وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدعی» و مقامة «فی الشیب والشباب» از مقامات حمیدی، ایـــن فرضـیه را قـــوت میبخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلی و شیوة داستانپردازی، سبک نگارش و ویژگیهای زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بودهاند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، بهویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامـات قاضـی حمیدالـدین بلخـی در قـرن ششـم و بـه تقلیـد از اسـلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلف با اقبال و توجه فـراوان روبـه رو شـد، از سوی مترسلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفـت . چنـین بـه نظـر مـیرسـد کـه سعدی، نیز با تألیف «گلستان » که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامـه شـباهت دارد، در نگـارش اثـر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثر بوده اسـت ؛ خصوصـا وجـود تشـابهات بسـیار در دو سـطح زبانی و ادبی در حکایـت «جـدال سـعدی بـا مـدعی» و مقامـۀ «ف-ی الش-یب والش-باب » از مقامـات حمیـدی، ایــــن فرضـیه را قـــوت میبخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلی و شیوة داستان پردازی، سـبک نگـارش و ویژگیهای زبانی و ادبی، بسیار به مقامۀ قاضی حمیدالدین نزدیک شده است که هر دو نویسـنده نیـز در مـوارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنـیم تـا بـا بررسـی وجـوه تشـابه در ایـن دو مقامـه ، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامـات عربـی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم . ظهرت المقامة الفارسیة فی الأدب الإیرانی لأول مرة فی المقامات ال-تی أنش-أها القاض-ی حمی-د ال-دین بلخ-ی فی الق-رن الس-ادس تقلی-دا للمقامات العربیة . المقامات الحمیدیة التی لقیت رواجا کبیر وإقبالا واسعا ببن أطیاف الش-عب الإی-رانی فی عص-ر الکات-ب أص-بحت مصدر إلهام ومحاکاة لدی المترسلبن والناثرین بطریق-ة مباش-رة أو غ-یر مباش-رة . یمک-ن الق-ول إن الأدی-ب الإی-رانی س-عدی ش-یرازی ت-أثر فی الزهریاته الذی یشبه المقامة شکلا ومض-مونا بالمقام-ات الحمیدی-ة بش-کل آخ-ر. ثم-ة وج-وه تش-ابه ب-بن حکایة «ج-دال س-عدی ب-ا مدعی » (الجدال ببن سعدی والمدعی ) من حکایات «الزهریات » ومقامة «فی الش-یب والش-باب » م-ن المقام-ات الحمیدی-ة فی اللغ-ة والأسلوب ما یؤید فرضیة أن سعدی تأثر فی أسلوبه البیانی ومیزاته الأدبیة بالقاضی حمید الدین . م-ن الملف-ت أن ک-لا الأدیب-بن وقع-ا تجت تأثیر المقامات العربیة . یرمی هذا المقال إلی رصد القوسم المشترکة التی تربط ببن المقامتبن أولا ودراسة مدی تأثرهما بالمقام-ات العربیة خاصة المقامات الحریریة ثانیا.
خلاصه ماشینی:
"وصف واکنش تماشاگران میدان مناظره نیز یکی از صحنه های مشترک در هردو اثـر اسـت کـه در کوتاه ترین شکل ، به تصویر کشیده شده است ؛ در حکایت سعدی در دو بیت چنین آمده است : او در مــــــن و مــــــن در او فتــــــاده خلــــق از پــــی مــــا دوان و خنــــدان انگشــــــــت تعجــــــــب جهــــــــانی از گفـــت و شـــنید مــــا بـــه دنــــدان (سعدی، ١٣٦٤: ١٦٦) و در مقامۀ قاضی حمیدالـدین بـا ایـن عبـارت بیان شـده اسـت : «دل هـا بـه آتـش جـدال بجوشـیدند» (حمیدی بلخی، ١٣٦٥: ٣٦) در پایان «المض-یریة » که مقامۀ بیست و دوم مقامـات همـدانی اسـت ، راوی از زبـان ابـوالفتح اسـکندری دلیل پرهیز از آش مضیریه را بیان میکند و پس از شرح داستان ، مخاطبانش نیز عذر او را پذیرفته و نـذر میکنند که مضیره نخورند: «ف-ق-ال عیس-ی ب-ن هش-ام ف-قبلن-اع-ذره ون-ذرنان-ذره وقلن-اق-دیماجن-ت المض-یرة عل-ی الأح-رار وقدمت الارازل عل-ی الأخیار»:عیسی بن هشام گفت : عذرش را پذیرفتیم و چون او نذر کـردیم کـه مضـیره نخوریم و گفتیم از قدیم در حق نیکان گناه کرده و افراد پست و زبون را بر انسـان هـای نیکوکـار پیشـی داده (قدمیاری، ١٣٨٩: ٢٠١-٢١٤)."