چکیده:
وصف چشم، یکی از مهمترین موضوعات غزل بوده و ارتباط ژرفی با مسألة زیباییشناسی دارد. پژوهش حاضر در صدد است با پرداختن به روند تغییرات این عنصر زیباییشناختی در نزد شاعران غزلپرداز عربی از زمان جاهلی تا عصر عثمانی (مملوکی) به نوعی به توصیف و تبیین تاریخی از زیباییشناسی چشم در نزد شاعران عربی دست یازد. مهمترین یافتههای این پژوهش که با روشی تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است، بیانگر آن است که ذوق «زیباییشناختی» چشم در نزد شاعران عرب با سقوط خلافت بغداد و بر سر کار آمدن ترکان، دچار یک تغییر بنیادی شد، به طوری که عربهایی که تا آن زمان «چشم درشت» را زیبا میدانستند، روی به سوی وصف «چشمان تنگ» و تحسین آن آوردند. این مسأله، تأثیر بالای حکومت و نظام سیاسی- اجتماعی را بر ادبیات بیان میدارد.
خلاصه ماشینی:
البته این چنین تشبیهی در مورد چشم در شعر عرب بسیار زیاد و رایج است و شاعر عرب یا چشم معشوقه را به چشمان گاو وحشی و یا به چشمان آهو تشبیه میکند؛ این تشبیهات به خوبی بیانگر آن است که درشتی و سیاهی چشم، عامل زیبایی شناخته میشده است؛ همو در قصیدهای دیگر چنین میگوید: نــــــظــــــرت إلیـــــک بعیـــــن جـــــــــازئــــــــــــة حــــــــــــوراء حـــــــــــــــانیـــــــــة عــــلی طفـل (امرؤالقیس، 2004: 130) ترجمه: «او با چشمی همانند چشمان سیاه و درشت آهوی تازه بچهدار به تو نگاه میکند» تشبیه چشم زیبای معشوق به چشمان آهو، آن هم چشمانی که سرشار از حس محبت و نگرانی است، همیشه از رایجترین تشبیهات ادبی بوده است، البته اینکه آیا شـاعران جـاهلی عرب پایهگذار آنند یا نه امری است که اثباتناپذیر؛ ولی به هر روی این تشبیه، همیشه زیبا بوده است، تشبیهی که با وجهشبه «درشتی و سیاهی» به خوبی، چشم زیبا را در نظر شاعران آن دوران بیان میدارد، صفت «حوراء» هم یکی دیگر از جنبههای زیبایی چشم است که باز به درشتنمایی و سیاهتر بودن چشم کمک میکند، این واژه در لسان العرب این گونه معنا شده است: «والحور: أن یشتد بیاض العین وسواد سوادها وتستدیر حدقتها وترق جفونها ویبیض ما حوالیها؛ وقیل: الحور شدة سواد المقلة فی شدة بیاضها فی شدة بیاض الجسد، ولا تکون الأدماء حوراء؛ قال الأزهری: لا تسمی حوراء حتی تکون مع حور عینیها بیضاء لون الجسد؛ [...