خلاصه ماشینی:
"همان طور که میدانیم دو گونه اندیشه درباره انقلاب طرح شده است:یکی بر عوامل فرهنگی و ایدئولوژیک و بیشتر بر ظهور اسلام سیاسی و نارضایتی ایرانیان از حضور فرهنگ غربی که سبب گم شدن هویت اصلی و قطع ریشههای ملی-مذهبی آنان شده بود تأکید دارد و اندیشه دوم انقلاب را از جنبه وضع اقتصادی که سبب سرعت در نو نگری،رشد نا متعادل و سر برآوردن طبقه اجتماعی جدید و اختلاف طبقاتی شد،تحلیل میکند.
این تبعیض میان استانهای کشور نیز دو گونه اندیشه درباره دلایل انقلاب طرح شده است:یکی بر عوامل فرهنگی و ایدئولوژیک تأکید دارد و اندیشه دوم انقلاب را از جنبه وضع اقتصادی که سبب سرعت در نو نگری،رشد نا متعادل و سر برآوردن طبقه اجتماعی جدید و اختلاف طبقاتی شد،تحلیل میکند.
این تبعیض میان استانهای کشور نیز بسیار زیاد بود؛ اختلاف طبقات و تبعیضها سبب بسیج تودههای شهر نشین علیه دولت گردید وارد عمل شد.
از طرفی اندیشههای متلاشی شدن ارتش معلول عوامل متعددی است:بسیج بازاریان،کارگران، کارمندان،به هم ریختگی تجارت،تولید،توزیع و خدمات عمومی و مخالفت تودهء مردم با رژیم،ساختار ضعیف ارتش قائم بودن آن به وجود شاه اصلاح طلبانه رهبران جبهه ملی نیز همراه با اوج گرفتن انقلاب رادیکالتر میشد.
آیت الله خمینی(ره)در این زمان فعالیت سیاسی آشکار نداشت، اما از جبهه ملی به دلیل بی احترامی به اسلام نا راضی بود.
به عقیدهء او متلاشی شدن ارتش معلول عوامل متعددی است:بسیج بازاریان،کارگران، کارمندان،به هم ریختگی تجارت،تولید،توزیع و خدمات عمومی و مخالت تودهء مردم با رژیم به علاوه ساختار ضعیف ارتش و قائم بودن آن به وجود شاه."