چکیده:
«ايجاز حذف» در قرآن فراوان بهکار رفته و از شيوههاي مهم بلاغي قرآن است که دانشمندان علوم قرآني و مفسران به آن اهتمام ويژهاي داشتهاند. ازآنجاکه مفسران گاه در برخي آيات براي حذف و تعيين محذوف همعقيده نيستند، اين پژوهش به بررسي معيارهاي علامه طباطبايي در نقد آراي ديگر مفسران ميپردازد.
از رهگذر اين جستار برميآيد علامه طباطبايي با معيارهاي درونمتني همچون توجه نكردن به مراد صحيح آيه و نقش نحوي کلمه، معناي حروف معاني، سياق، فن بلاغي و نيز معيارهاي برونمتني چون اختلافات فقهي و استناد به روايات ناصحيح، آراي ديگر مفسران را نقد کرده و معتقد است که اين موارد موجب بروز تقديرهاي مختلف يا تقديرهاي نابهجا ميشود؛ بهطوريکه مراد صحيح آيات از آنها استخراج نميگردد.
خلاصه ماشینی:
از رهگذر این جستار برمیآید علامه طباطبایی با معیارهای درونمتنی همچون توجه نکردن به مراد صحیح آیه و نقش نحوی کلمه، معنای حروف معانی، سیاق، فن بلاغی و نیز معیارهای برونمتنی چون اختلافات فقهی و استناد به روایات ناصحیح، آرای دیگر مفسران را نقد کرده و معتقد است که این موارد موجب بروز تقدیرهای مختلف یا تقدیرهای نابهجا میشود؛ بهطوریکه مراد صحیح آیات از آنها استخراج نمیگردد.
علامه طباطبایی در این زمینه میگوید: همانطور که گفتهاند اصولا تقدیر خلاف اصل است، مگر آنکه گوینده به اتکای قرینهای که در کلام هست، کلمهای را حذف کند، چون یقین دارد خواننده یا شنونده با وجود آن قرینه درمییابد که چه کلمهای حذف شده است، اما بدون قرینه دست به چنین حذفی نمیزند (طباطبایی، 1374، ج 2، ص13)؛ مثلا در آیة شریفة وما لکم ألا تنفقوا فی سبیل الله ولله میراث السماوات والأرض لا یستوی منکم من أنفق من قبل الفتح وقاتل أولئک أعظم درجة من الذین أنفقوا من بعد وقتلوا وکلا وعد الله الحسنی والله بما تعملون خبیر (حدید:10) با توجه به کلمة «استواء» که مصدر فعل «لا یستوی» بهمعنای همان تساوی معروف است، خداوند متعال یک طرف این عدم تساوی را ذکر میکند؛ زیرا مخاطب با اندکی تأمل طرف دیگر را درمییابد.