چکیده:
مشهور فقیهان امامی بر این باورند که مسئولیت جنایت خطایی محض (دیه ) بر عهده نهادی به نام «عاقله » یعنی خویشاوندان پدری جانی است . این حکم از آغاز با چـالش هـایی «نظیـر تضـاد بـا اصـل شخصی بودن مسئولیت کیفری» روبرو بود که فقیهان را وا داشت تا با ارائه توجیهات متفاوتی، چرایـی آن را تبیین کنند. این نوشتار با تکیه بر قواعـد، عمومـات و اطلاقـات قرآنـی و بـا بهـرهگیـری از فقـه جواهری در پی اثبات این باور است که این رای، با وجود مخالفانی چون شیخ مفید، اجماعی نیست و عمده مستند مشهور که روایات است ، افزون بر تردیدهای جدی به لحاظ سند و دلالت ، بـا عمومـات، اطلاقات قرآنی و عقل مستقل ، در تضاد است و قدر متیقن ادله روایی که فاقد معارض و مخالف است ، ضمان عاقله را تنها در جایی ثابت میکند که عاقله ، عهده دار سرپرستی و مواظبت از جانی بـوده و یـا عرفا مسئول شمرده شود.
Reputable Imami jurisprudents believe that liability for involuntary manslaughter (wergild or diyah) is incumbent upon the institution called ‘Āqilah (paternal kinship group of the criminal). From the very beginning، the verdict has faced challenges، including its conflict with the principle of individual criminal responsibility، which have prompted jurisprudents to offer various justifications so as to explain its reasons. Based on Qur’anic rules، generalities and predications and using the Jawahiri approach (fiqh al-Jawāhirī)، the present article seeks to prove the belief that despite the opposition of Shaykh al-Mufīd، this idea is not founded on consensus. In addition، major famous documents pertaining to this notion are the hadiths where serious doubts exist with regard to their documentations and connotations; moreover، they stand in contrast to the Qur’anic generalities and predications and also to independent reason. The narrative or Hadith evidences which have remained undisputed and without opposition necessarily prove the liability of kinship group only in cases where the ‘Āqilah is responsible for the supervision and care of a person’s life، or is formally held accountable.
خلاصه ماشینی:
نقد روایات از آنچه که در مورد اجماع گذشت ، روشن شد که در باب ضمان عاقله ، تنها دلیل ، روایـات متعدد و مختلفی است که در مجامع روایـی وارد گردیـده اسـت و شـاید تعـداد ایـن روایـات موجب پدید آمدن این اشتباه شده است که روایات در ضمان عاقله در قتل خطایی متواتر است و یا به تعبیر صاحب جواهر، «اگر متواتر نباشد، شکی در یقین آوربودن آن نیست » (٢٣/ ٢٥) در ادامه به بررسی هر یک از روایاتی که مستند مشهور قرار گرفته است ، خواهیم پرداخـت تا روشن شود که حتی یک روایت که به طور مطلق عاقله را ضامن معرفی کند و از نظر مـتن و سند خالی از شبهه باشد، نمیتوان یافت .
روایت نهم ، روایت علی بن ابی حمـزه از ابـی بصـیر از امـام بـاقر اسـت کـه امـام در آن فرموده: «عاقله ضامن دیه قتل عمد، اقرار و نیز صلح نیست » (کلینی، همان، ٧/ ٣٦٦) سند این حدیث به دلیل وجود علی بن ابی حمزه بطائنی ضـعیف اسـت (طوسـی، اختیـار معرفه الرجال، ٨٣١) و روایات دیگری نیز با همین مضمون و یا قریب به آن نقل گردیده است (طوسی، تهذیب ، ١٠/ ١٧٥) اگر از ضعف اسناد روایات بگذریم و صدور آن را بپذیریم ، همانگونـه کـه پیداسـت ، ایـن روایات پیرامون عدم ضمان عاقله در صورت وقوع عمدی جنایت و یا صلح بـر دیـه یـا اقـرار فرد در قتل خطا است .