چکیده:
تحقق خانواده سالم ، مستلزم برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن روابط مطلوب با یکدیگر است . از این رو، سالم سازی اعضای خانواده و رابطه هایشان ، بیگمان اثرات مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت . آنچه که مشاهده میشود اکثر مراجعین به مراکز مشاوره ، برای دریافت خدمات در حوزه خانواده و بویژه حل تعارضات بین همسران می باشد. افزایش فزاینده آمار طلاق که به دلیل تعارضات درون خانواده و ناتوانی در حل این تعارضات منجر به جدایی همسران از یکدیگر میشود. در راستای بومیسازی نظریه ها و روش های مشاوره در کشور، با توجه به معیارهای فرهنگی – اعتقادی - جامعه ، پژوهش حاضر برنامه ریزی و با هدف استخراج یک الگوی مشاوره ای در جهت حل تعارضات زناشویی برپایه آیات قرآن کریم و تفاسیر مرتبط و به روش تحلیل محتوا به انجام رسیده است . یافته های این پژوهش آشکارسازی ویژگی های جنسیتی مردان و زنان و ویژگی های الگوی مشاوره ای مبتنی بر دیدگاه های جنسیتی قرآن کریم می باشد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به شیوع تعارضاتی که عمدتا برخاسته از دیدگاه های جنسیتی خاصی است که زوجین به زندگی دارند و با توجه به آنکه مشاوران و روان شناسان همواره درصدد ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از ابتلا به تعارضات و در نهایت درمان آن بوده اند، لذا به نظر میرسد ارائه الگوی مشاوره ای مبتنی بر دیدگاه های جنسیتی قرآن کریم که با حفظ استقلال افراد دچار تعارض ، به ایشان کمک کند تا زندگی توام با آرامش و رشد را تجربه کنند در این خصوص مؤثر واقع شود.
همانطور که در پژوهش حاضر نیز نشان داده شد تأکید ارتباطی قرآن کریم بر این است که در یک خانواده سالم ؛ هر دو جنس زن و مرد بطور یکسان در مقابل عدم وجود آرامش ، رعایت اخلاق اجتماعی، اعمال نیک و بد خود مسئول بوده و متحمل عواقب کار خود میشوند (حجرات /١٢ و١١)، خویشتن داری و خردورزی، عشق و علاقه افراطی (همزه /١)، (توبه /٨٠ و ٧٠)، (بقره /٢٢٦)، (بقره /٢٨٦)، (بقره /٢٤٢)، (نساء/١٧).
منابع تعارض از آیات قرآن کریم و تفاسیر مربوطه استخراج شد که عبارت است از: ابعاد فرهنگی (هم کفو نبودن ، عدم تناسب فکر، فرهنگ و شخصیت )، عاطفی (عدم درک یکدیگر و پاسخگویی به نیازها)، اجتماعی (نزدیک شدن به گناه و عدم وجود عمل صالح )، مذهبی (قلیل بودن یا فقدان ایمان و توکل )، زیستی (عقیم بودن و نازایی)، ارتباطی(عدم وجود آرامش ، عدم رعایت اخلاق اجتماعی، عدم خویشتن داری و خردورزی، عشق و علاقه افراطی)، اقتصادی (عدم تأمین هزینه های زندگی توسط مرد و ولخرجی و اسراف توسط زن ) است .
Journal of Family Psychology, Vol. 18, No. 1, 72–81 Fincham, D & Bradbury, T."