چکیده:
داستانها، شخصیت ها و نکات مـشترک فـراوان اخلاقـی و اجتمـاعی در دو اثـر شـاهنامه و مهابهاراتا حکایت از آبشخور مشترک این دو اثر دارد و نشان مـی دهـد اندیـشه هـا و مفـاهیمی کـه شالودة اساطیر این دو اثر را شکل دادهاند از دوران زندگی مشترک هندوایرانیان باقی مانـدهانـد. فـره ایزدی یکی از این مفاهیم مشترک است که در شاهنامه و مهابهاراتا نمـود فراوانـی دارد. نویـسندگان این مقاله به دنبال پاسخ این پرسش اند که فر در این دو اثر چه تشابهات و تفاوتهـایی دارد و نـوع تفکر و نگرش دو ملت بر نمود این مفهـوم چـه تـاثیری نهـاده اسـت . در ادبیـات هنـدو از جملـه مهابهاراتا با یک نیروی واحد که دقیقا معادل فره ایـزدی باشـد روبـرو نیـستیم ، بلکـه بـه نیروهـای گوناگونی برمی خوریم که هر کدام با بخشی از نیروی فره در شاهنامه هماهنگی دارد و ایـن نیروهـا هر کدام اصطلاح خاص خود را دارد، ولی به طور کلی نیروی فـر در مهابهاراتـا همچـون شـاهنامه در حوادث خارقالعاده و به صورت اشیاء گوناگون نمود می یابد کـه یکـی از برجـسته تـرین آنهـا عصای شاهی است که به دنده معروف است . این نیرو علاوه بر این که از جان شاه محافظـت مـی - کند به او توانایی افسون، پیشگویی و شجاعت در جنگ نیز می بخشد و عواملی همچـون ناسپاسـی در برابر خداوند، ظلم و ستم و کژی و نابخردی در مهابهاراتـا هماننـد شـاهنامه فـر را از شـاه دور می سازد. دربارة وجوه تفاوت این دو اثر نیز باید گفت چون شاهنامه در عصر خردگرایی و مـدنیت شکل گرفته و به نظم درآمده ولی مهابهاراتا در دورهای سروده شده که جامعـه بـه تفکـر اسـاطیری نزدیکتر بوده است ، نیروی فره در مهابهاراتا نمودی ملموس و عینی تر یافته و بـا طبیعـت و شـاه و اندام او پیوندی تنگاتنگ دارد ولی در شاهنامه نیرویی درونی است و به سمت عناصر مجرد و غیـر ملموس میل پیدا کرده است .
There are many similar stories، characters and moral or social common concepts in the Mahābhārata and Shāhnāma. The concepts that underliethe myths of these two booksare vestiges of the common Indo-Iranian legacy. The Charisma (farr-eizadi) is one of these concepts that appears in the Mahābhārata and Shāhnāma many times. The authors of this study tryto answer the question that which similarities and differences are in these books، and how the charisma is affected by these two nations' mode of thinking. In the Hindu literature، including Mahābhārata، there is no precise equivalent tofarr، but there are various forces that، in some respects، equal the charisma. In general، the charisma in the Mahābhārata، like Shāhnāma، appears in the extraordinary events and special objects like royal scepter، which is known in Sanskrit as “daṇḍa”. The force of charisma، in addition to protection of king’s life، endows him with the ability to charm، divination and courage in battle-field. Misdeeds such as ingratitude to God، cruelty and foolishness cause this forceto be removed from the king. The force of charisma in Mahābhārata has more tangiblefeatures than Shāhnāma and has close connections withking’s nature and body، because Mahābhārataisa product of a period in which society was under influence of mythological thinking، while the charisma in Shāhnāma israther an internal force and hasimmaterial and non-tangible characteristics، asShāhnāmaitself isa product of a rationalistand civilized age
خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر چون شاه واسطة بین زمـین و آسـمان اسـت ، رشـد همـه چیـز در زمین از طریق او صورت می گیرد و مرگ او به معنی قطع ایـن رشـد اسـت (٥٢ :١٩٥٦ ,gonda)، علاوه بر این ویژگی کلی که مایة رفاه و آسایش مردم می شد، فره نیروهایی را نیز به صـورت فـردی در اختیار شاه می گذاشت که می توان به موارد زیر اشاره کرد: ٥-١- افسون یکی از نیروهایی که فره به شاه می بخشد قـدرت افـسون و جـادو اسـت ، شـاهان گونـاگون در شاهنامه از این نیرو برخوردارند و از آن استفاده می کنند، به عنوان مثال فریدون به وسیلة همین نیـرو نقشة برادرانش را که قصد جان او را کرده بودند نقش بر آب می کند: بـــه فرمـــان یـــزدان ســـرخفته مـــرد خروشـــیدن ســـنگ بیـــدار کـــرد به افسون همان سنگ بـر جـای خـویش ببــست و نجنبیــد آن ســنگ بــیش (فردوسی ، ١٣٨٦، ج١: ٧٣) در ادبیات هندو نیز فر توانایی های گوناگونی به شاه می بخشد کـه یکـی از آنهـا قـدرت افـسون و جادوگری است ، شاه به وسیلة این نیرو اعمال خارقالعادة فراوانی انجام می دهـد کـه یکـی از آنهـا پرواز کردن و رفتن به آسمان است که افسانه های بسیاری دربارة این گونه اعمـال آنهـا وجـود دارد (الیاده، ١٣٨٨: ٥٩٧)، علاوه بر این در برخی داستانهای مهابهاراتا اعمال افسونآمیـز و جادوگرانـه ای از شاهان می توان مشاهده کرد، به عنوان مثال در داستان جنگ اندر و برتراسر، برتراسر هماننـد کـوه در آسمان ظاهر گشته و بر سر سپاهیان اندر سنگ می بارد و سپاهیان او با جادوگری آتش به آسـمان فرستاده و سنگ ها را می شکنند، اما افسون و جادوی برتراسر غالب می گردد و سپاهیان انـدر دسـت به دامان مهادیو گشته و به وسیلة نیروی او مرض تب را به جان برتراسر انداخته و به این ترتیـب او را شکست می دهند (ج٣: ٣٨٦-٣٨٧)."