چکیده:
تئاتر هویت (بومی) یکی از گونههای درام است که در ایران با نام رادی رقم میخورد و در آلمان به شکل مدرن آن در سده بیستم پیشگامانی چون هوروات، ماری لوئیزه فلایسر، فاسبیندر و کروتس را در پیشینه خود دارد. این تئاتر به شکل امروزی آن انتقادی – اجتماعی است و درباره مردم و برای مردم بوده و به زندگی قشر فرودست، کارگر و کشاورز تعلق دارد که در روستاها و یا حاشیه شهرها زندگی میکنند و واقعیت زندگی آنان را با زشتیها و زیباییهایش به تصویر میکشد. این مقاله به بررسی همین واقعیت با مقایسه دو تئاتر بومی «مرگ در پاییز» اثر نمایشنامه نویس ایرانی اکبر رادی و «اتریش علیا» اثر فرانتس کسافر کروتس آلمانی میپردازد. هر دو نویسنده این ژانر را برگزیدند تا واقعیت زندگی این قشر از مردم جامعه خویش را برای مخاطب ملموستر نمایند.
خلاصه ماشینی:
کروتس نیز نمایشنامه نویسی واقع گرا و بومی نویس است و در نوشتن این گونه نمایشی در ادبیات معاصر آلمان سرآمد است، و در سالهای دهه هفتاد میلادی چند نمایشنامه او از جمله «اتریش علیا» رکورد فروش صحنه را به خود اختصاص دادهاند.
با آنکه رادی بیش از یازده سال از عمرش را در رشت زندگی نکرد و پس از آن به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد اما رد پای آن خاطرات، طبیعت گیلان، فضاهای روستایی و مردم آن مرز و بوم در نمایشنامههای بومی او بر جا ماند و با استفاده از عناصری چون باران، برف، مه، ابرهای خاکستری گیلان، نامهایی چون مشدی، کاس، گل و پیله آقا، مکانهایی همچون ایوان کومههای چوبی، ابزاری چون چانچو، کانکا و مواردی از این دست نمایشنامههایش را به واقعیت نزدیک میکند و برای خواننده و مخاطب باورپذیر.
پیشینه تحقیق از آنجا که اکبر رادی در ادبیات نمایشی ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است، تحقیقات علمی بسیاری در قالب کتاب، مقاله و پایان نامه در زمینه زندگی و آثارش صورت گرفته، که در اینجا به چند نمونه از آنها که به موضوع مقاله حاضر مرتبط هستند اشاره میکنیم: 1- هادی هروی (71-1370ش) در پایان نامه دوره ارشد خود با عنوان «رئالیسم در نمایشنامه نویسی و نمایشنامههای اکبر رادی» به موضوع رئالیسم در نمایشنامههای او میپردازد و آثار وی را از نگاه رئالیستی مورد بررسی قرار میدهد؛ لازم به ذکر است که خود اکبر رادی یکی از استادان راهنمای هروی در این کار بوده است.