خلاصه ماشینی:
"و إذا بشر أحدهم بما ضرب للرحمن مثلا ظل وجهه مسودا و هو کظیم (زخرف، 17) چنان که ملاحظه میکنید، در هفت آیهای که فعل در آنها با ساختار امری آمده، متعلق بشارت، عذابی است که کافران و منافقان به آن وعده داده شدهاند، و در سه آیهای که به صورت مجهول ذکر شده، متعلق آن ولادت دختر است که شنیدن خبر آن برای مشرکان مکه که از داشتن دختر ننگ داشتند بسیار ناگوار بود و آنان را به شدت خشمگین میکرد.
آنچه در اینجا مورد بحث است این است که آیا دو فعل «بشر» و «بشر» را در آیات فوق میتوان به بشارت و مژده ترجمه کرد، یا این که چون متعلق آنها تهدیدآمیز و یا مورد کراهت مخاطب است باید آنها را صرفا به معنای خبر گرفت؟ آقای خرمشاهی در کتاب قرآن پژوهی خود، ضمن مقالهای که تحت عنوان «فهم قرآن با قرآن» نگاشتهاند، آوردهاند: در قرآن مجید تعبیر تبشیر، مخصوصا در صیغه امری آن به صورت «بشر» یا «فبشر» بارها به کار رفته است.
این جا، جای این سؤال است که چگونه میتوان از خبر دادن از چیزی که اعراب جاهلی از آن ننگ داشتند به بشارت تعبیر کرد؟ از آن جا که آقای خرمشاهی در آیات بشارت در مقام تهدید، این واژه را به معنای خبر صرف گرفتهاند، سه آیه مربوط به ولادت دختر را به عنوان شاهدی بر مدعای خود آورده و گفتهاند: چون در این آیات هیچ گونه طنز و تهکمی در کار نیست و عرب جاهلی هم از دختر زادن زنش شاد نیست، فعل «بشر» در این سه آیه به صرف خبر دادن و آگاهانیدن ترجمه میشود، و این خود دلیل بر آن است که در سایر آیات هم باید بشارت را به معنای خبر صرف بدانیم."