چکیده:
نظربازی در غزلیات سعدی نه تنها از منظر بسامد چشمگیر، که از نظر شیوه های اظهار هم متنوع است. تحقیقات پیشین عمدتا با رویکردی محتوامحور و نگاهی عرفانی، به تبیین نظربازی پرداخته اند، اما لذت قرائت متن دربرگیرنده مفهوم نظربازی و نیز درک معنا یا معانی آن، در گرو کشف شیوه بیان راوی است. این نوشتار درصدد است تا نشان دهد که راوی غزلیات سعدی چگونه با ایجاد تصور تابوشکنی به مثابه نوعی تعلیق، ابتدا مخاطب را دچار نوعی پرسه کرده، سپس به معنای دلخواه خود می رساند. نتیجه حاکی است که راوی غزل برای طرح معنایی فلسفی یا عرفانی درباب کنش نظربازی، با درجاتی از تعلیق در سه لایه از بافت کلامی- بیت، غزل و کل غزلیات- سه سطح روایت می سازد که مخاطب در هریک از این سطوح، ظاهرا با شکلی از تابوشکنی روبه رو می شود. اما تنش به وجودآمده در هر سطح با توجه به بافت کلامی سطح بالا و یا در قیاس با هم، فروکش کرده، تصور تابوشکنی منتفی می شود. درنهایت مخاطب به سوی معنایی واحد یا غالب - اعم از فلسفی یا عرفانی- سوق داده می شود.
خلاصه ماشینی:
نتيجه حاکي اسـت کـه راوي غـزل بـراي طـرح معنـايي فلسفي يا عرفاني درباب کنش نظربازي ، با درجاتي از تعليق در سه لايه از بافـت کلامـي - بيـت ، غزل و کل غزليات - سه سطح روايت مي سازد که مخاطب در هريـک از ايـن سـطوح ، ظـاهرا بـا شکلي از تابوشکني روبه رو مي شود.
شايد چنين بنمايد که غايت تنش زايـي و تعليـق در بـاب نظربـازي در همـين اظهار نظر صريح و تابوشکنانه نهفته است ، درحالي که تـنش رو بـه فزونـي دارد و نمـودي مضاعف به خود مي گيرد: بدين صورت که علاوه بر عدم دلالت هاي بازدارنده براي کنتـرل تابوشکني ، امکان تداعي معناهاي ديگر نيز فراهم مي آيد؛ تـا جـايي کـه مخاطـب چونـان پرسه زني در ميان مدلول ها سرگردان مي شود.
به اين ترتيب با اينکه راوي با تنش حاصل از تعليق در هـر سـطح معناي متن را به تأخير انداخته ، حتي به بيراهه مي برد، در بافت سطح بـالاتر، مخاطـب را مطمئن مي کند که اظهارات وي ، افقي فلسفي يا عرفاني دارد.