چکیده:
ایذا و تمایزهای دوگانه آن، جزء جدیدترین مسائل فلسفه اخلاق است که در سه دهه اخیر پارهای از فیلسوفان اخلاق بدان پرداختهاند. دوگانه انجام / اجازة ایذا یکی از آن تمایزها است که فیلسوفانی چون الن دانگن، فیلیپا فوت، ورن کوئین و جانتن بنت، استدلالهایی در پذیرش آن و اثبات ناروایی انجام ایذا ارائه کردهاند که مورد اعتراض مخالفان حداکثرگرا قرار گرفته است؛ مخالفان بر این عقیدهاند که براساس مبانی طرفداران اعمال محدودیت علیه انجام ایذا، انجام ایذا ناروا و اجازه آن روا است؛ درحالیکه براساس مبانی ایشان، در مواردی اجازة ایذا نیز به همان میزان ناروا است. بنابراین طرفداران این تمایز یا باید در استدلالهای خود تجدیدنظر کرده، اندکی آنها را جرح و تعدیل نمایند یا این تمایز را رها کنند. این مقاله ضمن بیان مثالهایی برای شفافسازی موضوع، به تبین و تحلیل این انتقادها میپردازد.
The subject of "harm" and its binary distinction is one of the most recent topics in moral philosophy which has been dealt with by some moral philosophers in the last three decades. In recent years, there have also been some Iranian publications under this topic. The do/allow distinction is one of the distinctions. Moderate and minimalist philosophers who are advocates of this distinction offered some reasoning to support this distinction as well as the prohibition of doing harm, but they have been criticized by extremist philosophers. The accounts that have been suggested by some advocates like, Donagan, Foot, Quinn and Bennet, are "interference with the well being", "action/inaction and positive/negative rights", etc. The opponents believe that, by the reasoning of advocates of constraint against doing harm, doing harm is prohibited and allowing harm is permitted, whereas on their basic reasons, sometimes, allowing harm is forbidden as much as doing harm. So the advocates of this distinction must reconsider their reasons or abandon them. This paper provides a description, analysis and critique of the distinction and its critiques.
خلاصه ماشینی:
(Ibid) بهعبارت دیگر، براساس ادعا و استدلال طرفداران اعمال محدودیت علیه انجام ایذا، انجام ایذا از این جهت که مداخله در روند طبیعی امور است، ناروا است؛ حال آنکه گاهی این ادعا خلاف آن چیزی است که ما در زندگی روزمره و اخلاق رایج تجربه میکنیم؛ زیرا براساس داوریهای رایج اخلاقی، در مواردی مثل دفاع از محرومان و مظلومان عالم، دفاع از وطن، نجات جان بیمار در آستانه مرگ و همه اموری که در حالت طبیعی به یک حادثه فجیع منجر میشوند، مداخله در جریان طبیعت را نهتنها روا، که وظیفه خود و خودداری از آن را غیرمنصفانه و ناروا میدانیم.
(Howard-Snyder, 2011) به دیگر سخن، اگر فاعل بتواند کارهای بسیار دیگری در یک لحظه خاص انجام دهد که به یک پیامد مضر منجر نشود، اما او در میان این گسترۀ گسترده انتخاب، دست به عملی بزند که نتیجهاش ایذای دیگری باشد، در این صورت ارتباط وی با آن ایذا ایجابی است و او خود مرتکب انجام ایذا شده است و در مقابل، اگر فاعل در یک لحظه خاص دستوپایش چنان به زنجیر انتخاب بسته باشد که به هر نحو که عمل کند، پیامد مضری در پی داشته باشد یا بیشتر کارهایی که او میتواند انجام دهد، از آن ایذا جلوگیری نکند، ارتباط وی با ایذا سلبی است و او صرفا اجازة ایذا داده است.