چکیده:
نوشتار حاضر ضمن معرفی خطوط اصلی اندیشه لیبرالیسم، وجوه
چالش آن را با تفکر اسلامی باز میشناسد. مقاله به دو بخش اصلی
تقسیم میشود: بخش نخست، به بررسی موضع اندیشه لیبرالی در
مقولات مهمی نظیر عدالت، آزادی و حدود اختیارات دولت و نیز
چرخشهای نوین در حوزه لیبرالیسم و بخش دوم، به بررسی وجوه
ناسازگاری این مواضع با اندیشه اسلامی اختصاص یافته است.
خلاصه ماشینی:
"آزادی منفی یا «آزادی از» (3) آزادی را بر اساس فقدان اجبار و فشار بیرونی تعریف میکند، فرد آزاد فردی است که به دور از تحمیل و اجبار بیرونی تصمیم میگیرد و انتخاب میکند؛ 2ـ تقدیم حق (4) بر خیر (5) و لزوم مغفول نهادن مبحث ارزشی خیر و سعادت در حوزه ______________________________ common good 1 negative freedom 2 freedom from 3 right 4 good 5 سیاست تصمیمگیری کلان اجتماعی؛ 3ـ اعتقاد به دولت حداقلی و غیر مداخلهگر که رسالت اصلی آن در حفظ و حراست از پیش شرطهای رقابت آزاد و تحکیم نهادهای حافظ چارچوبهای حقوقی جامعه خلاصه میشود؛ 4ـ لزوم تحفظ بر بی طرفی لیبرالی و عدم گرایش و تعهد دولت به مذهب یا مسلک ایدئولوژیک خاص؛ 5ـ اعتقاد به اینکه آزادی ارزش مطلق است و بر دیگر ارزشهای انسانی نظیر برابری و عدالت و ایمان و فضایل اخلاقی تقدم دارد.
12 برخی به این نکته متفطن شدهاند که نظریه بیطرفی دولت لیبرال نظریهای خودشکن (1) است، زیرا از طرفی معتقد است دخالت دولت در تحمیل یاترغیب گونهای خاص از زندگی، چه در زمینههای اقتصادی و چه زمینههای فرهنگی، اخلاقی، مذهبی و سیاسی، مانع استقلال فردی مردم و احترام به آزادی و حق انتخاب آنان است؛ از طرف دیگر، این رویکرد اساسی لیبرالیسم و ارزشهای بنیادین آن را دستخوش زوال قرار میدهد، زیرا برای نمونه در بعد فرهنگی اگر دولت لیبرالی هیچ سیاست و تدبیر ______________________________ self defeating 1 و تصمیمی در جهت رشد و تقویت و حفظ فرهنگ لیبرالی و نهادینه کردن ارزشهای بنیادین آن در نسلهای جدید نداشته باشد و فرهنگ عمومی را به خود رها کند این احتمال وجود دارد که به تدریج فرهنگی که مدافع و حامی عناصر لیبرالیسم است به تدریج مضمحل شود و برای مثال، تساهل و پلورالیسم رنگ ببازد."