چکیده:
بخش صنعت بهعنوان یکی از مولدترین بخشهای اقتصادی از عمدهترین متقاضیان انرژی و مخصوصا گازطبیعی است، از اینرو در این مطالعه تابع تقاضای گازطبیعی در بخش صنعت ایران با استفاده از مدل سری زمانی ساختاری برآورد میشود. مدل سری زمانی ساختاری دارای جزء غیرقابل مشاهدهی روند است که پس از تبدیل این مدل بهصورت فضاحالت و با بهکارگیری الگوریتم فیلتر کالمن از طریق روش حداکثر راستنمایی برای دورهی زمانی 1390-1360 برآورد شده است. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که اولا ماهیت روند ازنوع روند هموار است و ثانیا بهصورت غیرخطی حرکت میکند. همچنین با توجه به تابع تقاضای برآورد شده، کشش قیمتی تقاضای گازطبیعی در بخش صنعت در کوتاهمدت و بلندمدت بهترتیب برابر با 16/0- و 33/0- است که نشان میدهد قیمت گاز در کوتاهمدت و بلندمدت کمکشش و حتی افق زمانی که یکی از عوامل مؤثر بر مقدار کشش است در مورد این کالا تأثیرگذار نبوده است. لذا، پیشنهاد میشود سیاستهای غیرقیمتی نظیر هدایتبخش تولید از طریق معافیت استهلاک مالیاتی وتأمین منابع از طریق نظام بانکی برای صنایع مورد توجه قرار گیرد. کشش تولیدی گازطبیعی در کوتاهمدت 08/2 و در بلندمدت 99/0 میباشد که نشان میدهد در کوتاهمدتدربخش صنعت همگام باافزایش تولید،با شدتبیشتریمصرفگاز طبیعیمشاهدهمیشود. کشش متقاطع قیمتی برای برق نیز در کوتاهمدت و بلندمدت بهترتیب 76/0 و 64/1 استدر نتیجه در بلندمدت امکان تغییر شیوهی تولید و یا جایگزینی دستگاهها زیاد است. نتایج حاصل از در نظرگرفتن اثر اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها نیز نشان میدهد که برخلاف انتظار اجرای این قانون اثری روی تقاضای گاز طبیعی در بخش صنعت ندارد.
The industry as one of the most productive sectors is one of the most applicants energy especially natural gas. In this study using structural time series model (STSM) for evaluating demand for natural gas in the industrial sector of Iran is the focus of the analysis. Such model contains unobservable elements which have been transported to state space model with the use of kalman filter and is estimated by implementing maximum likelihood approach for the period of 1981-2011. Finding of the research is that، first of all the nature of the trend is smooth one. Secondly، it is changing on a nonlinear basis. The estimated demand function shows that price elasticity for natural gas in the long and short run is less than unit، correspondingly، (-0. 33) and (-0. 16). So، natural gas price in the short and long term is inelastic and even the time horizon which is one of the effective factors on the value of elasticity، have no influence on this good. Hence، it is suggested using nonpricing policies like induce production sector through tax-deductible depreciation and financing industries through the banking system. However، production elasticities of natural gas in the short and long run، correspondingly، are 2. 08 and 0. 99. These findings show that in the short term to keep pace with increased production in the manufacturing sector، the more intensive use of natural gas is observed. Cross elasticity for electricity is estimated to be 1. 64 in the long run and 0. 76 in the short run. This result suggests that in the long run the possibility of changing or replacing devices is high. The result of considering the implementation of the Targeting of Subsidies Plan shows that this policy has no influence on natural gas demand in industrial sector of Iran
خلاصه ماشینی:
Harvey, Henry, Peters and Wren-Lewis ویژگی خاص مقاله ی حاضر نسبت به سایر کارهای تجربی انجام شده در داخل ایران ، شامل لحاظ نقش روند ضمنی در تابع تقاضا در قالب متغیر نامشهود و تصریح آن به صورت یک فرآیند تصادفی و در نظر گرفتن اثر اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی بر تقاضای گاز طبیعی بخش صنعت در طول دوره مورد ارزیابی میباشد.
بزرگ تر بودن کشش تولیدی گاز طبیعی در بخش صنعت در کوتاه مدت از مقدارش در بلندمدت نیز به این دلیل است که در بلندمدت ، زمان و فرصت کافی برای تغییر در شیوه های تولید و ارتقاء سطح تکنولوژی وجود دارد.
یکی دیگر از نتایج تابع تقاضای تخمین زده شده ، تشخیص ماهیت روند تقاضـای گـاز طبیعـی در بخش صنعت است که به عنوان یک متغیر جانشین برای بیان اثرات عوامـل غیرقابـل مشـاهده مثـل ساختار اقتصادی و ترجیحات مصرف کنندگان بر تقاضای گاز طبیعی در نظر گرفته و به شـیوه ی فضـا حالت مدلسازی شد.
این مسأله با مقایسه ی نتایج حاصل از این مطالعه با سایر مطالعات داخلی قابل اثبات است ، در مطالعات دیگر نیز همانند نتایج این پژوهش کشش قیمتی گاز طبیعی در کوتاه مدت و بلندمدت کمتر از واحد است ولی مقدار آنها کمتر از کشش قیمتی به دست آمده در این مطالعه است که این نشان میدهد چون در مطالعات مذکور اثر عوامل غیرقابل مشاهده ی دیگر و نقش روند بر تقاضای گاز طبیعی در نظر گرفته نشده است ، لذا کشش های قیمتی به دست آمده کمتر از حد تخمین زده شده اند.